من سزارین بودم هفته اولم با شکم پاره فقط داشتم دراز نشست می کردم با بچه هی تو بغلم میگرفتمنیمه خواب رو تخت شیر میدادم بعد بلند میشدم عمودی از روز دوم همه کارشو خودم کردم جای بخیه هات بده بخیه من اندازه یه کرم گنده گوشت اضافه زده!!!اتفاقا تو سن پایین بچه دار شدی زودی بزرگ میشه هنوز جوونی حسابی میرین مسافرتو خوش گذرونی !این روزا میگذره !من دقیقا و شاید بدتر مثل تو بودم میخوام بگم ازینکه دست تنهایی برای خودت ناراحتی یا سوگواری نکن بلاخره مسئولیت و زحمت بچه اول آخر با خود فرده و تو هم مثل همه ی زن های دیگه این قدرتو داری نیهان هم هر ماه بهتر میشه و الان دیگه باید خنده هاشم شروع بشه
تو میگی با وجود بخیه های طبیعیت آروغ میگرفتی ضعف میکردی و کسی نبود برات غذا درست کنه!همسرم دوبار سر شناسنامه و پاسپورت بچه رفت پایتخت و کلا شبو هم تنها بودم اون روز ساعت سه بعد از ظهر صبحونه تنوستم بخورم به شدت مریض شده بودم بچه از صدای سرفه هام نمیتونست بخوابه ساعت شش عصر تازه تونستم نصف لیوان چای کیسه ای بخورم تبو لرز داشتم صد تا آیت الکرسی نذر کردم که پسرم دو ساعت بخوابه تا بتونم یکم استراحت کنم
مامان نیهان من تاپیکای قبلیتو خوندم میدونم علت اصلی افسردگیت به خاطر این بود که مادرت کنارت نبود بذار بهت بگم من شهر غریب سهله تو مملکت غریبم هیچ آشنایی به جز همسرم ندارم یدونه دوست ایرانی دارم اونم فقط دو بار برام بیمارستان که بودم غذا درست کرد مامانمو هشت ماه تموم خواهش کردم که بیاد گفت نه که نه!من اگه نتونم بگردم ترجیح میدم نیاد با وجود بچه ی تو چجوری برم اروپا رو بگردم؟هر روز هم یه جوری اعصابمو خورد میکرد میگفت یه روز ویگفت حالا شاید نموند سقط شد. یه روز میگفت بابات احتمال سرطان داره!یه روز میگفت تو دعوتم کن ولی من میرم پیشه دوستم تا باهاش حسابی بگردم!!خلاصه بارداریو زهر مارم کرد و آخر شم نیومد
والا میگن چرک خشک کن شیرو خشک میکنه نمیدونم والا راست و دروغش
چرا میخای از شیر بگیری اگه شیر داری بزار بخوره
من دوتابچه ازشیرگرفتم تایه هفته خشک شد..وهیچکاری نکردم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.