۱۸ پاسخ

الحمدالله مرخصت کراوه شکر نازانم بو اوشو هر دفکرم دابوی لبر کچکت خوشحالم مرخص کراوه 😍😍

چرابازبون محلی حرف میزنین خب ماهم میخاییم اگ راهکارمیدین استفاده کنیم ولی هیچی حالیمون نمیشه..اینجاعمومیه لطفامحلی حرف نزنین

سلام گلم، کچکت چونه باشتره شکور؟

سلام بقوربان الحمدالله که باشه...ای بو نایبی دکتر گوارش بخاطر یبوستکی ؟؟

سلام عزیزم ان شاالله که حالش خوب میشه من همیشه تاپیکاتو دنبال میکنم خیلی ناراحتم واسه دخترگلت ولی اصلا ناامید نباش خدا خیلی بزرگه مطمئن باش حواسش هست...
برای ترسش هفت بار سوره حمد
سه بار سوره ناس و فلق وتوحید و یک بار آیة الکرسی بخون روی یه پارچ آب بهش بده بخوره ازهمون آب واسه آشامیدن خودتونم استفاده کن خیلی خوبه

هزار جار شوکر بوخودای مرخص بوه انشاالله هر باش دبی ..او مدته ی کچکت له هموشت بو مهمتر بی ارامی کوه له کنی به قسه ی خوشی بو بگیروه له کول کاران بوه کار قت خلاس نابی غذایکی سوک حاضر که فقط بخون و کاری تعطیل که

بمرم روله چاک دبه انشاالله بو بستری بو خوشکه ببیه تالاوه با چاک بیه بو ترسکی دوعای بو بنوسه

بند چیلر دارین تو شهرتون؟

درد داره بچه حتما.دوره ش بگذره خوب میشه انشالا خدا هیچ بچه ای مریض نشه.درکت میکنم پسرمنم چن روزه تب داره یکسره بغلمه جونی برام نمونده دیگه😭تا میزارم گریه میکنه

عزیزم اگه میشه بگو مادر یا خواهرت چند روز بیان خونه تون. تو هیچ کاری نکن فقط بزار بچه ت پیشت باشه

ویش دایکت نمره مگرتو له من کولوارتر بی ،
قیناکه له فکری کاردامبه غذاش له دره بنوه فعلا به لایه وه دانیشه تا کم کم عادی دبه ته وه

زنگ بزن مادرت یا خواهرت چند روزی بیان پیشت یا خودت برو اونجا ...کارا رو بیخیال چند روز بگذره خوب میشه باهاش زیاد وقت بگذرون بازی کن .ببرش بیرون

اخی عزیزم هم خودت هم بچه خیلیی اذیت شدید چاره ای نداری باید صبودری کنی انشالله زودتر خوب میش

عزیزم دختر من مرخص شده حالا بزرگ تر هستش خیلی اذیت شد تجربه بدی بود براش همش ترش داره همش میگه بابا من دیگه نبری بیمارستان متاسفانه بچه ها خیلی اذیت میشن

خداروشکر که مرخص شد ،طفلی خیییلی اذیت شده رو روحیش تاثیر گذاشته فقط باید صبور باشید تا چن روز ازش بگذره

عزیزم براش هدیه بخر چن روزی بهش توجه کن تا یادش بره

چرا بستری بود آخی چه عذابی دادن به بچه اشکال نداره کارارو ول کن بشین پیشش بزار یه مدت بگذره تا یادش بره

خیلی سخته خیلییییی ،صبوری کن وبهش برس یا ببرش خانه بازی تا یادش بره طفلی

سوال های مرتبط

مامان آرشا و تودلی مامان آرشا و تودلی ۳ سالگی
خانوماامروز ی روز خیلی بدی داشتم ک نمیدونم چطور بخاطر بچه تو شکمم اروم بشم
دیشب خواب خیلی بدی دیدم معمولا خواب بد ک میبینم صدقه میدم خلاصه خوابم این بود که تو ی خونه متروکه تاریک من جیغ میکشیدم روبروم مادرشوهرو جاریم بودن ک داشتن اذیتم میکردن جلوشونم مار بزرگ بود ک داشتن میخوردنش ازخواب ک پریدم نزدیک صبح بود حس بدی داشتم و طول کشید تاخوابم برد صبح شوهرم رفت حموم و چون ارشا نمیرفت گفتم به بهونه باباش ببرم زود حمومش بدم که بعدش بریم بیرون شوهرم گفت خودم حمومش میدم یکم بعدش صدا جیغ اومد وحشتناک طوریکه من با دو خودمو رسوندم شوهرم داشت حوله تن بچه میکرد ک دستش خورده بود به اب داغ و ریخته بود رو آرشا زود بغلش کردم تمام صورت و دستاش قرمز بود ولی ساکت نمیشد رفتم ارد اوردم حوله رو بزور از تنش دراوردم دیدم بازوش سوخته و تمام پوستش ریخته خیلی حالم بدشد تاحالا واسش اتفاق بدی نیفتاده نه سوخته نه اسیب دیده نه زخم شده فقط جیغ میکشیدم خودمو انداختم کف زمین حس میکردم میخوام ازحال برم زود بردیمش بیمارستان گریه هاش شیما گفتنش ترسش از اب و سرم یادم نمیره استرس بدی کشیدم کلی باهاش گریه کردم وقتی برگشتیم خواستم برم حموم گفت مامان حواست باشه اب داغ نباشه بسوزی😔