۱۶ پاسخ

بیچاره مامانا، هم بیاد پرستاری کنه هم شوهرت اخم و تخم کنه؟

وقتی احترام مادرتو نگه نمیداره چرا اجازه میدی بیاد بمونه !!!!

سلام من بچه اولمه استرسم خیلی زیاده 31هفته چند ماه میشه

ای کوفت بزنه مادر شوهرها رو من رو بچه اولم اصلا تا چله ی بچه پیداش نشد بعد همش مامانن تا سه ماه میومد حمومش میکرد ک خودم میترسیدم مادر شوهرم ک فقط چله شستنش اومد رو مبل نشست میگفت بچه چقد ریزه چرا شیر خشک میدی چرا شیر خودتو نمیدی منم شانسم بچه عادت ب پستونک کرد شیر خودمو اصلا نخورد هرچ میگفتم نمیخوره شیر منو میگفت دوروز بهش پستونک نده سینتو میگیره الانم ک همش میگه نری باز اینو شیرخشکی کنی حق نداری فلان کنی منم بش گفتم هر طور ک خودم با بچم راحت باشم پیش میرم 😛

والا من که مشکلم اینه خانواده شوهرم و خودم کلا اخلاقاشون متفاونه سمت شوهرم وسواس شدید سمت خودم ریلکس خودمو شوهرم نه مثل این ور نه مثل اون ور سر اولی مادر شوهرم نتونست بمونه سر ۳ روز رفت اما اینبار قرار بمونه دهنم سرویسه😂😂😂

ای وای چ مصیبتی

چرا دعوا
خیره ان شاءالله

منم بیشتر ازهمه چی استرس همینو داشتم😂 که خداروشکر خوب گذشت

عزیزم انشالله نی نی صحیح و سالم به دنیا بیاد و به برکت قدمش مشکلتون حل بشه شوهرتون هم آروم بشه ...

مامانتون شهر خودتونه؟ یا دوره؟
اگر تو ی شهر هستین دو سه روز اول بیان
بعد ک ی کم بهتر شدی بگو ی روز برن
شوهرت خودش کاراتو بکنه میبینه چقدر وجود مادرت برکت بوده
من سر زایمان اولم همینطور شد. مادرم ک به رحمت خدا رفته
ولی شوهرم گفت نگو خواهرات بیان هم زندگیشون میمونه هم اینجا هیشتامون راحت نیستم
مامان من که هست
ادامه...

چرا دعوا و دلخوری گلم
نه من از سزارین و اسم استرس ندارم چون تجربه کردم
نگرانم ک سلامت دنیا بیاد سلامت بغلش کنم سلامت ب وقتش برسونم و زایمان کنم

و اینکه سر پسرم نه روز بیمارستان بعدش اومدن مهمون وقت و بی وقت بخیه هام شیرم کم بودو.... دلم نمیخواد اینا رو تجربه کنم
سر پسرم بارداری راحت و بعد زایمان برام سخت گذشت
این سری بارداری سخت دارم و دلم میخواد زایمان و بعد زایمانم راحت و بی دغدغه باشه و روی برنامه ی چیزایی باشه
از ترس قوم شوهر ک وقت و بی وقت نیان بعد زایمانم اینجا میمونم تا انشاالله بخیه هامو بکشم واقعا تاب ندارم خانواده شوهرم وقت و بی وقت بی خبر بیان ی زایمان زود هنگام چند یال پیش داشتم رفتن پشت سرشونم نگاه نکردن اگه مثل زایمان اول دم ب دقیقه بیان ب خاطر نوه شون عصبی میشم

عزیزم اگه مشکل داره بگو‌مادر خودت بیاد پرستاری کنه

اصلا بهش فکر نکن
منم مثل شما بودم میگفتم زایمان یک روزه هر چی باشه تموم میشه ولی ده روز بعد زایمان چطور پیش میره .میگفتم استرس ده روزو دارم که متاسفانه به بدترین شکل پیش رفت دعوا افتاد و کلی گریه کردم قهر کردم..آخرشم از روز هفتم تنها بودم

عزیزم تا میتونی با شوهرت حرف بزن ک دلخوری پیش نیاد

عزیزم ،انشالله همه چی به خوبی وخوشی میگذره نگران نباش

انشالله به خیر و خوشی بگذره❤️
مگه مشکل دارن با هم دیگه؟

سوال های مرتبط