خانما بحث بچه که میشه مامانم مخالفه میگه تو که محکم میگفتی بچه نمیخوای چرا حالا پشیمون شدی همه یه بچه دارند وبچه برا ادم کار نمیکنه وعمرت میره برا بچه ها یادت زفت چقدر شبا تا صبح بیدار بودی دلدرد داشت یادت رفت چقدر سختی کشیدی برا چیه بچه بازم میخوای من چیکار کنم ؟

با مامانت چیکار داری
خودت ببین شرایط روحی جسمی مالی داری یا نه. اگر داری بیار دومی رم

عزیزم این یه تصمیم شخصی بین شما و همسرته.به مادرت مربوط نیست
اگه واقعا در خودت میبینی که دومی رو بیاری و با تمام مشکلاتش کنار بیای،به نظر بقیه توجه نکن.اقدام کن.

باور کن به حرف مادرت میرسی
من همین یکی برام بسه
چون واقعا مسولیتش سنگینه

بنظر من که مادرتون کاملا درست میگن بازم بستگی به نظر شما داره

من کار بقیه ندارم همین یه دونه رو برام حفظ کنه ترجیح میدم مادرخوبی باشم برا همرازم تا اینکه داداش وآبجی براش بیارم ومامان عصبی باشم شوهرم باهام موافقه

اگه شرایط داری بیار
ببین من داشتم از لحاظ جسمی روحی اقتصااادی
الان دخترم دوماهشه کمرم خورده تمیزی خونه به خدا همش درگیریم با شوهرم دوتایی

الان بچه دوست من ی دونه هست مدام حسرت میخوره میگه چرا من تنهام فلانی دوتا هستن فلانی داره خواهر دارمیشه فلانی داداش داره..و...

خوشبحالت چه مادری داری.حالا مامان من برعکس با اینکه اون همه سختی بچه داری و مریضی و افسردگی من رو دیده بود هی میگفت بچت تنهاست یکی دیگه هم بیار.منم خر شدم و دومی رو آوردم.ایکاشمامان من مثل مامان تو بود و با من همدل و همراه بود و خیر من و زندگیم رو میخاست.حالا دومی رو آوردم حالم و روحم و جسمم بدتر از بده

خب حرفش درسته اگه اینجوری باشه غذا خوردن هم سخت یعنی نباید بخوریم ...اگه در خودت توانایی مادر شدن دوباره رو داری بیار اصلا نگو میخوام بیارم یهو حامله شو

من که هم مامانم مخالفه هم خودم ،خداهمین یدونمو حفظ کنه

چرا مامان شما مخالفه؟

مثل مامان من که مخالفه میگه همین بسه

میترسم حول برم میداره تا اینارا میگه