من دیگه به دردش و این چیزا فکر نمیکنم فقط منتظرم نی نی ام رو بدن بغلم تا جایی که میتونم بوسش کنم بغلش کنم عشق کنم
من اینقدر این روزا اذیتم فقط دوس دارم زایمان کنم به بعدش فکر نمیکنم
منم همش کلافم بی حوصلم اصن نمیدونم چمهvajebazibot
من فردا میرم میام بهت میگم 😂
البته من زایمانم طبیعی بود ،راستش چیزی از سزارین و درداش و شرایط بعدش نمیدونم
شب اول که ریحانه به دنیا اومده بود و فرستادنم بخش ،تا صبح نخوابیدم
باورم نمیشد مادر شدم
یه موجود کوچولو ضعیف که به من خیلی احتیاج داره ،نه ماه تو شکمم بود و الان اومده بغلم ،احساسات هیجان و ترس و خوشحالی و... را همون شب باهم یک جا تجربه کردم .
ریحانه شیر خورد و خابید ،اما من بیدار بیدار بودم . هیچ وقت یادم نمیره پرستار بهم گفت امشبه را میتونی خاب راحتی بری اما اگه خابت برد ،برو بخاب 😁
من می ترسم خدا خودش کمک کنه
منم خسته شدم واقعا از بارداری و دردا دیگه حس میکنم نمیکشم
ب نظر من طبیعی بهتر بود زنه طبیعی زایید راحت راه میرفت اونوق ما با شکم پاره واقعا هم پاره شدم هنوزم بخیه هام نکشیدم حس میکنم جوش نخوردم
فقط اولی باید از تخت بیایی پایین میمیری
من ی کم میترسم
یه بازی خیلی باحال دارم تو تلگرام میخوای واست بفرستم سرگرم شی؟
😂😂 نمیدونم واقعا
ایدی دوبیکاتو بده بیارمت تو گروه اونجا حرف بزنیم اینجاپیاما قاطی میسه
🥲🥲🥲🥲🥲🥲
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.