مامانا من از وقتی زایمان کردم و بچه دار شدم نه به خودم میرسم ،نه به خونه و نه به شوهرم
اصلا نمیدونم چمه ولی شدم یه آدم دیگه، همه چیزم شده فقط و فقط رسیدگی به دخترم آخه تو اعتصابم هست فقط وقتی حالم خوبه ک نیهان شیرشو خورده باشه ،نخورده باشه سگ میشم🥺😣

آخه این چه دردیه بچها دیگه شیر نمیخورن دختر من همش بازبون میده بیرون کلی شیشه شیر عوض کردم

منم همینم . فک میکنم افسردگی بعد زایمان باهامون مونده 😊😊

بخدا منم همینطورم، اصلا دوست ندارم شوهرم خیلی مزاحم وقت و عصاب من بشه
حوصله ی هیچی ندارم جز بچم

۱-هممون افسرده شدیم چون آزادی قبل زایمانُ نداریم
۲-سرعت عملمونم کمتر شده من خیلی سریع کار میکردم بعد زایمان کلا آهسته شده بودم کم کم دارم درست میشم
۳-انتظارات مسخره بقیه ذهنمونو درگیر و خسته میکنه میرینن تو اعصاب
۴-شیر خودن نی نی ها ادمو عاصی میکنه من با مصیبت شیر میدادم نصف شب سرپا شیر میدادم تا اینکه سینمو پس زدن الان فقط شیر خشک میخورن انقد راحتم اعصابمم آرومه.
به محض چرت زدن بچه ها اول به خودتون برسین،به خودتون برسین بقیش خودشون حل میشه با روحیه میشین

منم وقتی شیر نمیخوره دلم میخواد خودم و بکشم 😭

خیلی طبیعی هس

همه حرفات زندگی منه😩😩

منم همینم

منم 🤕🤕

وای تو چقدر منی
وقتی دخترم شیر بخوره خوبم
نخوره همش گریه نه ناهار شام نه اعصاب