عزیزم منم فاصله سنی بچه هام سه ساله و شرایط مشابه شما رو داشتم ولی الان خیلی بهتر شده حتی بزرگه خودش کارای کوچیکه رو انجام میده
قبل بارداری باید کم کم جداش میکردی نه الان یهویی
بعدم یه چیز طبیعی چرا انقدر حساسی
خب قبلا ۱۰۰ توجه میگرفته الان شده۵۰
زندگی همینه
بهش بازم توجه کن بغلش کن
بگو باباش بیشتر حواسش باشه
برو کنارش دراز بکش تا خوابش ببره بعد پیا پیش نوزادت...سعی کن براش توضیح بدی ک وقتی کوچولو بوده و نیاز ب مراقبت داشته مثل خواهرش کنارش بودی الان خواهرشه ک نیاز ب اینکار دار۶
الهی عزیزم 🥲
و دقیقا حالی که من از الان دارم شبا قبل خواب کلی غصه میخورم بچم دنیا بیاد دخترمو چکار کنم همش کنارم حتی خودمم بدون اون خوابم نمیبره💔 همش میگم کاش فاصله سنی بیشتری براشون انتخاب کرده بودم🥺🥲
دق کردن داره مگه. بلخره باید مستقل بشه و جدا خوابیدن رو یاد بگیره.
بیشتر ناراختی و غصه ت الان از بهم خوردن هورمون ها و زایمانه. فعلا تا چند وقتی ممکنه حالت بد باشه ولی بعدش خوب میشید هر دوتون. کم کم عادت میکنید به شرایط جدید
شما فقط شیر بده. نگه داشتن و خوابوندن و همه چی رو بسپر به بقیه.
بگو باباش زیاد ببرش بیرون. مخصوصا پارک و شهر بازی. روزی نیم ساعت براش کتاب بخون براش بگو که اینا موقتیه و خیلی دوسش داری
عزیزم خودت بین بچه ها بخواب خوابید می تونی برگردی سمت شوهرت بخوابی . یا نی نی رو بذار سمت شوهرت یاسمن رو اون یکی سمت. برای ریحانه یه چیزی شبیه کیف حمل بچه که برای خواب نوزاده بگیر تو اون بذار روی تخت که مطمئن بشی جاش امنه و سمت شوهرت بذارش . حالا یاسمن کوچیکه نیاز به توجه داره . چرا بغض کنه . محبت پدر ومادر حقشه . البته اتاقشو می تونستی زودتر جدا کنی . ولی حالا که جدا نشده پس فقط باید حواست بهش پاشه .
درکت میکنم غزیزم
منک دخترم۱۴سالشه دقیقا همین رفتارارو داره بعضی،شبا میگه اجی وبده بابا بیا پیشم بخواب تابخوابم بعدبرو
یا روزای خواهرشو تروخشک میکنم میاد میکه مامان پس من چی تموم وقتت شده این کوچولو کلا بچه ها چ کوچیک باشن چ بزرگ خس،حسادت تا ی مدتی وجود داره منم دلم میگیره اما دیگ همینه
وای قلبم از دیدن پیامت فشرده شد،چقدر سخته عزیزم ولی بزرگ میشن و حامی هم میشن،منو خواهرم دوسال و نیم تفاوتمونه،خواهرم برام مثل یه مادره،اصولا بچه اول سنگ زیرین اسیاب میشه برای بقیه،ان شاالله به راحتی از این دوران عبور کنه و خدا کمکتون کنه
الان خیلی بهش اسیب میزنه این داستان کاش تو بارداری کم کم جداش میکردی🥲🥲🥲
عزیزم قشنگم بخاطر همین چیزاس ک میگن جای بچه رو جدا کنید
وابستگی زیاد اسیب میزنه
میدونم سخته اما سعی کن درروز یه تایمی برای بازی و اینا باهاش بزاری گناه داری بچه کوچیکه روحیش حساسه
بعد شبا هم مثلا تایمی که نی نی خوابه بگو بیا برات قصه امشبو زودتر تعریف کنم موقع خوابم مثلا اگه همسرتون کنارش بخوابه هم خوبه حس امنیت رو داشته باشه یدفه جدا نشه که ضربه بخوره بچه
ای جانم عزیزمقلبم ب درد اومد.خب نمیشه یاسمن هم اون طرفت بخابه تا ی کم براش عادی شه.میدونی اون الان خیلی نیاز ب توجه داره.چقدم کوچولوعه
سلام عزیزم خوبی میتونی نی نی رو یه سمت بخوابونی . یاسمن قشنگ و یه سمت بخوابونی . بچمممم کاملا درکش میکنم
عزیزم به شوهرت بگو کمکت کنه تو بچه داری ک برآی دختر بزرگت بیشتر وقت بزاری
الهی عزیزم. شما از قبل دنیا اومدن نی نی جدید باید آمادش می کردی. همون موقع آروم آروم جاشو جدا می کردی. من دخترمو الان پیش خودمون می خوابونم بعد می برمش سر جاش. هر چند صبح میاد رو تخت ما می خوابه. ولی قصه براش میخونم. قبل اینکه نی نی رو بخوابونم. بعد موقع دنیا اومدن نی نی هم براش دو تا کادو خریدیم گفتیم داداشی برات خریده. توجهت رو بیشتر کن بهش. بیشتر بوسش کن. اگه نی نی رو یه دونه بوس می کنی اونو دو تا بوس کن.
الهی عزیزم میدونم چی میگی من پسرم با اینکه ۸ سالشه همین مشکلات رو دارم با اینکه آبجیش رو دوس داره حسادت هم میکنه بهش تا میتونی به بزرگی بیشتر توجه کن. یکم بگذزه بهتر میتونی بهش برسی باید قبل بدنیا آوندنش عادتش میدادی کنار باباش بخوابه
روز بعد زایمانم شوهرم صبح زود آوردش پیشم.....
انقدددددد خوشحال بود و ذوق داشت بچم اما بخاطر غصه ای که شب قبلش خورده بود رنگش زررررررد و پریده بود..دور تا دور دهانش جوش زده بود بس که غصه خورده بود😭
آخ بمیرم برات مادر
اینم بگم که روزیکه رفتم برای زایمان شبش دخترم چندین بار تماس تصویری گرفت فقط اشک میریخت که مامان دلم برات تنگ شده میخوام بیام پیشت😭اما نشدنی بود بیمارستان اجازه نداد....شوهرم میگه اونشب یاسمن مُرد تا خوابید😔هییییچی آرومش نمیکرد😭آخ قلبم😭😭
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.