۱۰ پاسخ

منم همین مشکلو دارم 😞بمیرم براش

عین منی تو
من دیگ تصمیم گرفتم باکسی مقایسش نکنم نوشت ک دمش گرم ننوشتم فدای سرت
بچم ازاونروز تکلیف نوشتن شروع شددخودش ک پوست واستخونه با دعوا وزدن من بدترشد
شوهرم میگ‌ تو دستاش دیدی ک انتظارداری ی‌ صفحه ده دقیقه بنویس نکنش فوقش یکسال دیرتر میره اول

بنظر من کار خوبی میکنی...سخت گیری زیاد خوب نیس ولی مثلا اینکه از الان سر منظم بودنش تو خونه حساس باشی خیلی خوبه شر تکلیف نوشتنش حساس باشی خوبه نه ک دعواش کنی ولی از هر ترفندی استفاده کنی ک انجام بده من الان خیلی ب اسباب بازیای کسری دست نمیزنم بازی ک میکنه بعدش میگم جمع کن یا بیرون رفتنی میگم هرچی زمینه بردار بذار سرجاش بعد بریم...چون پسر بچه از الان منظم نشه بعدا پدر در میاره

احتمالا چون بچه کوچیکتر داری..
اینجوری.
بخدا من میخوام بخوابم..
عصرا
پسرم ۴ بار بیدارم میگنه.
مامان من برسون تا دستشویی..چون میترسه بره.
مامان اب
مامان سیب.
حالا من بیدار باشم میره میگیره ها..من خوابم امکان نداره منو بیدار نکنه
مبگم بزرگی مادر..انگار ن انگار

در کل به خود بچه بستگی داره.. بچه‌ای که از اول باهوش‌تر باشه به نسبت توقع اطرافیان هم ازش بیشتر میشه..
خداحفظش کنه گل پسریو🍀
بچه تا هفت سالگی باید حکمرانی کنه تا بعد هفت سالگی امادگی ورود به اجتماع و مدیریت خودش رو داشته باشه.. خیلی سخت نگیر بهش

عزیزم این اخلاق رو خواهر منم داره همش انتظارات بیش از حد از بچش داره
و این اصلا خوب نیست آخه ی بچه ی ۵ ساله چیکار باید بکنه ک نمیکنه ..
بزار بچگیش رو بکنه

من شوهرم اینجوریه بارها بهش میگم ریاداز سنش ازش توقع داری اون موقع قبول میکنه دو روز بعد میبینی سر یه چیزی یه حور بهش گیر میده اگه کوچکترین حرفی اون موقع بزنم ناراحت میشه میگه جلو بچه منو بی ارزش میکنی

من شوهرم خیلی ازش توقع داره انکار فکر می‌کنه این پسره ۱۰ـ۱۲ ساله
هر چی میگم بابا این هنوز کوچیکه میگه ن دیگه بزرگ شده

همع ما اینجوری هستیم گلم ..بسکع حرصمون میدن یادمون رفته اقتضای سنیشونع..

مگه چیکارش میکنی؟

سوال های مرتبط