بچه ها خیلی حالم بده دارم گریه میکنم
خیلی بیحالم دلم میخواد یکم استراحت کنم و بیوفتم یجا
پریودم و سرماخوردم‌.بچ هام سرما خوردن. اصن جون ندارم اینا انگار ن انگار مریضن. دعوامیکنن سر ب سرهم میذارن.یا شیطنت میکنن. چقدرر مادر بودن سخته.یه دقه ادم برا خودش نیس.یه دقه ارامش و قرار نداری. ب خدا سختترین کار دنیاس

اخی چه سخت! کاش اینجا امکانش بود از فضای مجازی بیایم تو خونه هم تو فضای واقعی بهم کمک کنیم

دقیقا درست میگی مادر بودن سخت ترین کار دنیاست ولی شیرینی های خودشم داره عژیزم
منم بچه هام هر دو مریض شدن پسرم هم کلا بد غذاست کم خونه اعصابم خیلی برای کم خونیش خورد شده ولی اگه این دغدغه ها نباشه زندگی خیلی کسل کننده و یکنواخت میشه
سخت نگیر فقط اینو بدون که اینا میگذره

شما که دوقلو ما یکی داریم کم اوردیم از نق نق و بهونه گیری بدغذایی نخوابیدن واکسن و مریضی واقعا خسته نباشید من که حس میکنم دارم پوره میشم تو عمرم انقد بیخوابی و خستگی و درد نداشتم

عزیزم تنها نیستی منم داغونم ...‌انقدری که حتی حوصله توضیح ندارم
فقط امیدم به رحم خداست
روحیه ام داغونه

درخواست دوستی دادم به شماعزیزان قبول کنیذ

هممون مثل همیم و فکر میکنم این خوشحال کننده باشه که تنها نیستیم. خدا خودش واقعا کمک بده. من دیگه واقعا رد میدم بعضی اوقات. دلم یه استراحت و یه تفریح بدون هیچ کار و دردسری میخاد🥲

بچه هامنم حالم خیلی بده ولی خب نمیام اینجابنویسم چون هیچکی مامان دوقلورودرک نمیکنه صبحی اینقدرکتکشون زدم دیگه اززندگی سیرم افسرده شدم مطمینم ولی نمتونم دکتربرم باشوهرم سرسازش نداریم اصلادرک نمیکنه،مامانم گفت بچه بیارهمش نفرینم میکردولی ازوقتی دنیااومدن منورهاکردوتنهای تنهاشدم بادوتابچه نارس که نه شیردرستی خوردن نه غذاروخوب میخورن بخام بگم خیلی سختیهاپشت سرگذاشتم ولی دیگه روزبه روزحال خودم بدترمیشه،بچه هازیادجیغ میزنن وگریه میکنن باهم صلاح نمیرن همش میترسم یه کاری دست خودم وبچه هابذم برای منم دعاکنیدخواهش دارم برای ارامش هم دعاکنیم خدادلش بسوزه برامون

خدایا ب ما صبر توان بده.دیگ واقعا حوصلم نمی‌کشه.هیچ کسم ندارم کمکم کنه.دیگ دارم افسرده میشم

قرص ایمونس بخر برای خودت. شربتشو هم بده بچه هات

دقیقا ...کاملا درکت میکنم عزیزم منم این روزها خیلی خسته ام خیلی بی حوصله ام از همه مهمتر عصبی بچهام باهم سازش ندارن مدام همو گاز میگیرن مو می‌کشن اصلا نمیذارن ب کاری برسم همش نق غر مدام چسبیدن بهم از صبح ۸بیدارن تا ۱۱.۱۲شب کلا خواب روز رو تعطیل کردن با همه ی اینا باز قل دومم ساعت ۲تا ۵صبح همش گریه جیغ داد غر نق فقط میگه بلند شو راه برو خسته میشم یکم میفتم رو زمین گریه رو شروع می‌کنه یعنی اصلا شبا خواب هم ندارم الان ،۱۵روزه شبا کارش شده نق گریه