مامانا من همش عذاب وجدان دارم که نکنه برای پسرم کم بذارم مخصوصا الان که باردارم میگم بچه بعدی که اومد نکنه برای بچه اولم وقت نداشته باشم.
تا جایی که بتونم کاردستی... بازی ...شعر و کارای مناسب سنش رو با هم انجام میدیم.
ولی همش عذاب وجدان دارم.
مثلا امروز صبح نیمرو درست کردم براش میان وعده میوه خورد ناهار کاچی با مغزیجات پختم بعدشم یه لقمه نون پنیر دادم بهش حالا عذاب وجدان دارم که چرا ناهار خوب بهش ‌ندادم .
حالم گرفته شده سر این موضوع
حوصله ندارم

مامان های قدیم هر کدوم ده تا بچه میوردن به همشون هم محبت میکردن خدااینقدربه مامادرقدرت داده که میتونیم این همه محبت کنیم من دخترم یک سالونیم بود که پسرم به دنیا اومد اما هیچ وقت به برادرش حسادت نکرد چون همیشه خودش مرکزتوجهم بود والان هم که پسرم دوسالش شده ونشونه های حسادت روتوپسرم دیدم الان همه ی رفتارام به صورت مساوی یعنی مثل دوقلوها هستن اینو بوس کنم اونم بایدببوسم این لباس عوض کنه اونم بایدلباس عوض کنم خلاصه توهمه چیز ولی خداروشکرخودشون خیلی باهم خوبن وهمودوست دارن

نه گلم مطمغن باش بهترین مادرمیشی .اون غذاهای که گفتی هم خیلی مقوی و عالی هستن همیشه نباید برنجی باشه

مت الان تو این شرایطم برای اولیه مثل قبل نمیشه وقت گذاشت عذاب وجدان که همیشه مادرا دارن

منم خیلی حساسم رو تغذیه و اینا ش ولی بنظرت بزرگ بشن میفهمن که چقدر از خودمون زدیم چقدر اذیت شدیم بخاطرشون

شما گفتین من ازمایش دادم منفی بود ولی حامله بودم من ازمایش دادم شش روزهم از پریودم گذشته بود منفی شد دکتر امپول پریود دادم بزنم دوروز گذشته از امپول نشدم هنوز تازه من دوبار ازمایش دادم یبار که سه روز از پری گذشته بود یبارم شیش روز یعنی امکان داره منم حامله باشم وای چه خاکی تو سرم بریزم من

عزیزم میشه کمکم کنی من یه تاپیک شمارو دیدم خیلی ترسوند منو عکس اونو میذارم الان نگا کنید