سلام‌پیرو تاپیک قبلیم ...من یکی ازپسرام خیلی حوصلش سرمیره توخونه بچه ای ک خیلی ب کارهای پسرونه وخاک بازی و....علاقه داره منم توشهرغریب هستم هیچکسی روندارم..اینجا..ی همسایه دارم ک بجه هاش تقریباهمسن بچه هامن..همشهری مونم هست بچه هامم خیلی باهم جورن...همسرشم خیلی ادم خوبیه ..شوهراونم تا۱۰سرکاره اونم کسی رونداره مثل من بیکارهست توخونه منظورم اینه ک کارانچنان نداره ..ولی خب اخلاقش ی جوری دوست ندارم برم خونش...اونم‌میادنثلاهرشب بگم بیادمیادولی بری خونش ی جوریه...بنظرتون واسه پسرم‌چکارکنم عصرهاحوصلش سرمیره بهونه میگیره
....بنظرتون بااتوبوس ومتروببرمشون بیرون اتوبوس ایستگاهش ۵۰مترفاصلس تاخونمون...اینم بگم چون شهرغریب بودم زیادبابجه هابیرون رفتم درحدخرید..دوقلوهامم بچه های حرف گوش کنی ان دستمومیگیرن وبهونه نمیگیرن اینومیخایم اونومیخایم....گریه کنن وادیت فقط چون جانان‌بغلنه اذیتم حالاشماراه حلی دارین.؟؟؟؟؟

۵ پاسخ

سه تاشون باهم سرگرم نمیشن؟

براشون گِل بازی بگیر بیشتر لوازم تحریر فروشا دارن توی خونه یا حیاط یا بالکن بزار بازی کنن زیرشون یه کیسه زباله ببر بنداز
خمیر بازی بگیر،ژل اسلایم این چیزا دیرم خراب میشه کلی سرگرمم میشن

میتونی هفته ای چندبار پارک ببری سر ظهر ک هوا گرم و آفتابی هست

من راستش از خونه کسی رفتن خوشم نمیاد بچت رو عادت ندی بهتره

حتی میتونی دم ظهر ببری دم درتون توی کوچه یکم وایسی بازی کنن

مهد کودک ثبت نامشون کن

خوب عالیه من ک خودم شوهر مم باشه با هر دوتا بچم وافعا سخته یه بازار برم هرجا ک دوسددارن و واقعا برای خرج کردن بهت فشار نمیارن ببرشون

منم دقیقا شرایطم مثه شماست عزیزم برای همین دارم اسباب کشی میکنم میزم شهرک چون اونجا هم فضای بازی داره پارک خانه کودک همه چیز واینکه بچه هاس همسن خودشون زیاده اونجا دوست پیدا میکنن بچه های منم مدام خونه هستن

خب خیلی خوبن ک. اگه پارکی جایی نزدیکتونه ببرش. برا من شدید بهونه گیرن ینی صدتا مغازه باشه باید از صد تاش خرید کنن.

سوال های مرتبط

مامان دوقلوهاوجانان❤ مامان دوقلوهاوجانان❤ ۴ سالگی
بچه‌هایک سوال روانشناسی درخصوص کودک خواهشانظربدین
بچه ی دوستم ۵سال و۳ماهشه ازاول هرجی خواسته واسش گرفتن همه چی تقریبا...ب گفته خودش الان ک بیرون میرن واسه همه چی گریه میکنه..ماباهم پارک رفتیم گریه کردن واسه خوراکی ن خیلی ولی مامانش میگفت وای بازاروروی سرش گزاشت ابروبرد سریع رفت واسش خرید بد گفت بریم پارک ن خیلی اصرارکنه یاگریه ..چندبارگفت معمولی..بدبازرفت گفت بریم ک ایناابرورومیبرن همینطورب دهنشون داده...میگه رفتم بازارواسه انگشترگریه کرده تومشهد واسش پرسیدم ۱تومن بودنخریدم گریه کرد...و......الان پسرش موتور شارژی میخاد۱۲میلیون..اولش بچش هی نق نق کردولی این هی واسه من تعریف کرده هی واسه خواهراش و...بچه‌شنیده گفته خیلی گریه میکنه النگوموبدم بگیرم گناه داره بچه و...ب دهن بچه داده....شرایط مالیشون بدنیست بخان بخرن میتونن ولی خب بایدی ماه سخت زندگی کنن کمتربخورن یا بسشترحقوقشونوبدن موتورشارژی......الان دیگ بچه خیلی خیلی گریه می‌کنه ودوستم میگه ادم بچه میاره بایدانتطاراتشو فراهم کنه‌‌‌..خب نظرشماجیه؟؟؟؟
من میگم اگ بخره دیگ عادت میکنه باگریه کارشوراه بندازه....ی حوری سرگرمش کنه
مامانش میگه ن خیلی دوست داره گناه داره ازسرش نمیفته بریم سرای ایرانی قسطی بگیریم..ک اقسلطشم خب یکم سخته واسشون
مامان مهدیار مامان مهدیار ۴ سالگی
دیروز با خواهرشوهر و دوتا بچه هاش رفتیم بیرون این بچش ک همسن مهدیاره از هیچی ترس نداره ن از مترو ن اتوبوس ن گم شدن هیچی گفتم ک کمک کنم از اتوبوس بیاد پایین ک دستمو نمی‌گرفت خودشو پهن اتوبوس کرد خودشو رو اتوبوس می‌کشید پیاده بشه آخر اینقد لفت داد راننده اتوبوس داد زد لامصب بغل کنید بعدم ک یهو تو مترو وحشی شد بدو بدو نزدیک بود بیفته چاله قطار دستشو میگرفتم کمک کنم جیغ و داد ک تو محکم میگیری خب من اونقدر میگیرم دست بچه رو ک یهو از دستم نتونه در بره خدای نکرده مهدیار هم با این قضیه مشکل نداره قشنگ دست منو میگیره خلاصه این از اول ک جیغ و داد کرد تا برگشتیم مهدیار میگفت دیگه اینا رو بیرون نبریم هر دفعه این جیغ میزد یا لج میکرد مهدیار هم گوشیشو میگرفت داد میزد چرا اینا رو با خودمون آوردیم دیگه مهدیار اصلا بیرون رفتن باهاش دوست نداشت دست مهدیار رو نمی‌گرفت اخر دیگه مهدیار گفت اینا رو ول کن خودمون دوتایی بریم نمدونم چرا این بچه اینجوریه کسی هم بیاد خونه نمیزاره اتاقشو بهم بریزه میگه اسباب بازیامو تازه مرتب کردم بهم نریز یا اسباب بازی فقط تو اتاق تو سالن بیشتر ی دونه اجازه نمیدن ببرن کلا حواسش ب بچه ای ک میاد خونمون هست اشتباهی نکنه یا ب چیزی دست نزنه ب دکوریا ک بچه ای دست بزنه سریع اخطار میده اینا وسایل مامانه نباید دست بزنی ناراحت میشه یا زیر دستت پیش دستی بگیر کلا جلو بچه های دیگه ی پا مامانه برا خودش خخخخ خدا کنه اخلاقش عوض نشه اما این اخلاقش برا خودش مشکل شده با بچه ها زیاد نمتونه ارتباط بگیره فقط با بچه ای ک مثل خودش باشه دوست میشه فقط
مامان مش ماشالله مامان مش ماشالله ۴ سالگی
خستم کلافم اونقد پسرمو کتک زدم دستام درد گرف
اززندگی سیرم کرده هیچ جا رام نمیدن از بس شلوغکاره و بی ادب فحش های زشت میده حرفم ک درست و درمون نمیزنه فقط فش خواب نداره ساعت ۷ صبح بیدار میشه تا ساعت ۱ شب ی جوری کم میارم خسته میشم ک یهویی میبینم ی عالمه زدمش
خیلی بهش وابسته بودم خیلی دوستش داشتم ی مدت همه فک میکردن وابستگیم بده حس میکنن دعاییم کردن اصلا چشم دیدنشو ندارم مدام میزنمش اصلا نمتونم ببینمش مگ میشه؟خیلی کلافم بغضم داره خفم میکنه
گازش گرفتم از شدت حرصم پاش کبود شد
اونقد نمیخوابه بخدا اصلا بلد نیست حرف بزنه فقط چرت و پرت و بی معنی حرف میزنه
ساعت ۷ بیدار میشه ساعت۱۲ خوابش میگیره نمیخوابه روانیم میککنه الکی میخنده منم‌میزنمش مگه میشه ی بچه اینقد کم خواب
همه چیزو پرت میکنه با اسباب بازی بازی نمیکنه
سر همین کاراش با شوهرم اختلاف پیدا کردیم خودش ک نیست ببینه میگ ن هیچی نیست وقتایی ام ک باباش هست انگار ارامشش بیشتر کمتر اذیت میکنه
خیلی کم اوردم امروز ی لحظه ب خودم اومدم دیدم هم خودمو ی عالمه زدم هم بچمو ینی ی جوری بود داشتم فک میکردم چجوری بزنم ک دواتامون بمییریم راحت شیم
اونقد ترسیده بود دست و پاهاش هوای ب این گرمی یخ کرده بود ولی بازم میخندید انگار اصلا متوجه نیست
حالم از خودم از زندگیم از بچه هام از بابای بچه هام بهم میخوره کاش میشد ی ساعت بدون دغدغه بدون بچه بود خیلی خستم😭😭😭😭😭😭😭😭😭
مامان مهرزاد🫀رادمهر مامان مهرزاد🫀رادمهر ۴ سالگی
سلام مامانا ❤️
چقدر بده بخوره تو ذوقمون 💔🥲
از پریشب تا حالا برای رادمهر خیلی خوشحال و ذوق دارم چون روز ب روز داره ب تعداد کلمه هاش افزوده میشه ..
ولی خب هنوز نسبت ب سنش پیش افتادس ، ولی چون دیدم داره پیشرفت میکنه برای یه نفر با ذوق تعریف کردم ! اون نفر گفت خب اینا ک چیز نیست .کسی رو مثال زد ک یکسال و نیمشه و چه چیزایی گفته .. گفتم میدونم ولی چون داره پیشرفت میکنه خوبه ..
از یه طرف رادمهر اصلا ب حرف کسی گوش نمیده ، فقط خودم ..یا تو خونه خودمون همه کار میکنه ..
اونطرف گف ببین اگه بهش بگی این چیزی رو بیار میاره ، گفتم اررره حتی من بگم برو لیوان بزار روی اوپن یا روی سینک دقیق میره میزاره ...
ولی چون ب حرف هیچکس توجه و گوش نمیده ، و هم اینکه اطرافیان بچه همسنش دارن فک میکنن هیچ چیزی بلد نیست ،
در حالیکه چون الگوی داداششو داره خیلی چیزارو بلد هست ..
از همه مهترش اینه راحت و بی دردسر خودشو از پوشک گرفت، در حالیکه من اصلا قصد نداشتم الان از پوشک بگیرمش . دوسال و یه ماهشه
فقط خدا هیچ کس رو با بچش امتحان نکنه ، خیلی سحته خیلی ..
من مخصوص بردمش پیش دکتر اطفال که روانشناسی گودک میکنه گف مهر ضمانت دار بهت میدم هیچ مشکلی نداره ..
مامان دلوین وماهلین مامان دلوین وماهلین ۴ سالگی
سلام‌مامانا یادتونه یه سری راجب به اینکه حرف زدن بچه ها رو باید جدی گرفت در کنادراون دقت و تمرکزشون رو یه بار اینجا تاپیک گذاشتم که دوستم بچه هاش می خواستن برن کلاس اول سنجش قبول نشدن ارجاع دادن به مدرسه ی استثنائی چون درست حرف نمی زدن یه عده اومدن به من گفتن چرا استرس میدی چرا الکی میگی آخه خواهر من مگه من مرض دارم الکی بگم وقتی میگم حرف زدن بچتو جدی بگیر والا بلا تو سنجش با مشکل بر می خورن درست حرف زدن بچه ها خیلی براشون مهمه خیلی هم سخت گیرن به خدا بی دلیل و پدرک حرف نمی زنم خودمم تمام سعیمو دارم‌می کنم برا بچه ها که تا سال دیگه که بعد از پیش ۲ قراره سنجش بدن با مشکل مواجه نشن تازه دوست من بچه هاش پیش ۲ هستن این سنجش رو گرفتن برای سال دیگشون میگفت اجازه هم نمیدادن هیچ‌مادری پیش بچش باشه می گفت کلی استرس کشیدم😥من خودمم‌کلی واسه بچه هام‌نگرانم چون بچه های منم هنوز حرف زدنشون خوب خوب نشده با اینکه ۶ ماهه دارن گفتار درمانی البته بهتر شدنا ولی هنوز نیاز به درمان دارن توروخدا اگه بچه هاتون نیاز به گفتار درمانی دارن حتما اقدام کنید به خصوص اونا که بچه هاشون مثل بچه های من نیمه اولی ان خدایی نکرده ارجاع بدن به مدرسه ی استثنایی هیچ راه برگشتی نداره ها حالا از من گفتن بودوظیفه دونستم به بقیه مادرا اطلاع بدم این مدرکش من از خودم نمیگم