سوال های مرتبط

مامان آرش مامان آرش ۱ سالگی
با بچه های همسن پسر من چطوری برخورد میکنید خیلی عاجزم نمیتونم خوب باهاش کنا بیام خیلی بد قلقی میکنه ماندم چکار کنم خوابش میاد ظهرا ولی نمیخوابه کلی پدر منو در میاره اخر با تشر و دادو گریه خودش میخوابه نمیخوام دعواش کنم از خودم بدم میاد ولی هیچی روش جواب نمیده اگفتم شاید گرسنه نمیخوابه غذا گذاشتم جلوش عمدا پاشید غذا رو یه لحظه نتونستم خودمو کنترل کنم زدم تو سرش گریه افتاد ناراحت شد با بغض نگاهم میکرد واقعا کم میارم درمقابل کاراش از صبح که بیدار میشه واسه صبحانه خوردن باید تلوزیون روشن کنم که بزلر ه من برم صبحونشو بیارم وگرنه میچسبه به پام گریه نمیزاره هیچ کاری بکنم یکسره تلوزیون روشن که خیلی بده اصلا خودش بازی نمیکنه منم خوب او اشپزخانه کار دارم نمیزلره همش هم میاد وسایل تو کمد رو درمیاره زنجیر کرده بودم کابینت رو از این بند ها از پلاسکویی گرفتم همه رو میکنه چسب پهن چسبوندم یاد گرفته اونم میکنه همش میخواد از مبلا برع بالا هرچی پتو داشتم گذاشتم که نره بالا خودم میشینم روی زمین پشتم درد میگیره که اون از مبل نره بالا بازم میاد از شونه من میکشه بالا که به پایین مبل تکیه میزنم میره بالا میزارم بره بالا بازی کنه ولی خسته نمیشه که منم مجبورم بمونم هواشو داشته باشم هر چی بمونه نمیاد پایین ادستشویی کرده تو پوشکش میخوام بشورمش همکاری نمیکنه با زور باید ببرم کلی خرش کنم گاهی نمیزاره خودشو میمالونه به من لباسامو کثیف میکنه میخوابه رو زمین خیس میکنه همه جاشو بعد که این مرحله تمام میشه پوشک کردن که نمیزلره دور خونه میدوه منم دنبالش بهش پاستیل مید