مامانا من چند روزه خیلی خواب زایمان میبینم
همش خاطرات بد زایمان اولم مرور میشه و بچه دوم هم زایمانم سخته
خیلی میترسم‌ یعنی از الان ترس کل وجودم و گرفته🥲
سر زایمان اول ام من ۴ صبح ۴۰ هفته رفتم بیمارستان امپول فشار زدن تا ۴ بعد ازظهر که تازه دردام داشت زیاد میشد گفتم میرم سزارین با کلی دادو بیدا
وقتی رفتم خون ریزیم زیاد شد و...موقع بلند شدم از بس جیغ کشیدم همه ب حالم گریه میکردن🥲نیاید بگی بهش فکر نکن چون واقعا دست خودم نیس
همش خواب میبینم بلند میشم‌چندساعت ذهنم همش درگیره🥲🫠

منم زایمان اولم خیلی خیلی سخت بود مردم وزنده شدم اما دوتا زایمان بعدیم خیلی بهترازاولی بود زمین تا اسمون فرق میکرد

دقیقا منم خیلی خواب میبینم تو خواب همش میخوام از بيمارستان فرار کنم در هر اتاقی رو باز میکردم بازم اتاق زایمانه با جیغ و فریاد از خواب میپرم خدا خودش واسمون راحت کنه😞

عزیزم از اول میری سزارین هیچ مشکلی هم نیس یه بیمارستان خوب انتخاب کن که پرستارا بهت برسن من خدا رو شکر هیچ مشکلی نداشتم اصلا هم سخت نبود

من چهارروز دردداشتم مه همش دوسانت بودم بعدش امپول فشار بهم زدن

منم کابوسشو دارم 😔

منم مثل توام خیلی سخت زایمان کردم ساعت دوبعداز ظهر رفتم هشت صب فردا بچم به دنیا اومد. دقیقا منم الان شبا فقط کابوس زایمانو دارم . سزارین ک نمیکنن اگرهم بکنن پول زیادی می‌خوام حداقل چهل میلیون توان مالی ندارم این هزینه رو بدم . شبا همش خواب بیمارستان موقع زاییدنمو ممیبنم نمیدونم چی کار کنم

منم همش میبینم ،همین دیشب خاب دیدم بچه دنیا اومده،وای میگم کی دنیا اومدنفهمیدم دیگه پرستارا میگفتن توحالت بدشد انگار بیهوش شده بودم ک هیچ دردیو حس نکردمو....بعدگفتم چرابخیه نخوردم گفتن نیازی نبوده گفتم اخه یک چنتامیزدین گشادشدم🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄🙄

خدا بزرگه عزیزم.پس چرا میگن بهشت زیرپای مادره؟!

من که تا الان فقط با استرس گذشته برام بدترین روزای زندگیمو دارم میگذرونم به غلط کردن افتادم منم بعدا مطمینم به بچه ی دوم اصلا فکرم نمیکنم

عزیزم همه چیو بسپر به خدا انشاالله که آسون میشه این یکی