۱۰ پاسخ

مامان یاسین از همین الان می‌شینم پای گوشی تا وقتی خبر بدی چی شد نتیجه😅

اوووف تا فردا چطوری میخوای تحمل کنی دختر

توروخدا اگه باردار بودی سقط نکن 😢

بسم الله😵‍💫منم مشکوکم‌بخودم بایدصب کنم تا۳۰م‌اینا

وای نه

یکی از مامانا هم تو گروه تلگرام اونم قرص اورژانسی خورد بعد حامله شد اونم بچش ۸ماهشه

آخی منم پارسال واسه سنگ کلیه بستری شدم جواب آزمایش بتام مشکوک بود موقع جراحی تو اتاق عمل جواب مثبت شد الانم رو پام خوابه🤣🤣

ان شاءالله خیره مامان یاسین جان

منم هفت ماهشه بچم حاملم😭😭😭

توکل به خدا
دعا کن هر جی خیره

سوال های مرتبط

مامان شهاب مامان شهاب ۱۳ ماهگی
سلام مامان ها
من از درد لگن بیچاره شدم آخه😭 سر بارداری شهاب اون اواخر که به صورت طبیعی مثل اکثر باردارا درد لگن و دنبالچه و واژن رو داشتم، میگفتم زایمان که کنم خوب میشم، بعد زایمان چند روز اول خوب بودم، اما نمیدونم چون به خاطر زردی شهاب که بستری شد بیمارستان و اونجا استراحت نکردم و زیاد سرپا موندم از اون شد یا چی که از وقتی برگشتیم خونه دوباره موقع غلت زدن و اینا درد شدید لگن و دنبالچه داشتم، موقع نشستن و پا شدن هم همچنین
هی منتظر موندم بلکه چهل روز بگذره خوب بشم، نشدم
دوماه گذشت خوب نشدم، دیگه گفتم ۶ ماه بگذره حتما خوب میشم، شوهرمم هی میگفت برو دکتر منم میگفتم نه بزار ۶ ماه بگذره اگه خوب نشدم میرم🤦🏻‍♀️
چه خوب شدنی، زد و مجدد باردار شدم الانم که ۱۷ هفتمه، هی بدتر و بدتر شده و الان خیلی خیلی وضعیتم فجیع تر از ماه های آخر بارداری شهابه🥺 درد لگن، دنبالچه، واژن خودشم دیگه موقع راه رفتن اینا هم قفل میکنم اصلا انعطاف ندارم دردشم که خیلیییی بد موقع خواب و غلت زدن و ...
به دکتر گفتم همون اول گفت کاری نمیشه کرد الان دیگه صبر کن از هفته ۱۵ به بعد کلسیم اینا میدم، الان دو هفتس که کلسیم و مگنیفورت و کلی تقویتی دیگه دارم میخورم اما هیچی به هیچی، رفته رفته بدتر میشم
یه بار از دکترم پرسیدم که اینکه من طبیعی زایمان کردم باعث شده؟ گفت آره نه صددرصد ولی اونم تاثیر داره
اگه اینطوریه که من غلط کردم طبیعی زایمان کردم😭
کسی تجربه اینچنینی داشته؟
چیکار کرده؟
برم پیش ارتوپد چاره ای میتونه بکنه یا میگه برو زایمان کن بعد بیا؟
مامان کایانی مامان کایانی ۱۲ ماهگی
تا مامانم از در اومد داخل گریع کردم و مامانمو بغل کردم گفتم میترسم مامان گفت نترس هیچی نیست زود تموم میشه میگذره خلاصه شوهرم ویلچر آورد ساعت شش اینا بود سوار ویلچر شدم برم بالا شوهرم میدید میترسم با ویلچر برام ویراژ میزد تک چرخ میزد حالا من هی میگفتم ول کن آتلیه نرفتم نمیخوام زایمان کنم مامانم گفت پس بیا اینجا ازتون عکس بگیرم انقد خر بودم گفتم نه ولش کن ترسیده بودم نزاشتم😑🤣رفتیم بالا نزاشتن بقیه بیان بالا گفت گوشی هم نیار باز دوباره من شدم و اون اتاق کوفتی همش میرفتم دستشویی همش میومدن نوار قلب می‌گرفتن دیگ عصبی شده بودم همشو درآوردم رفتم دستشویی هی شکمم می‌گرفت ول میکرد درد اسهال بود یکم بیشتر پرستار اومد برام کیسه آب گرم آورد ک آروم بشم ماما اومد گفت دونیم فینگر باز شده دیگ چیزی نگفتن گفتم چی میشه گفت هیچی صبر کن فردا دکتر ها میان ازت تست کرونا بگیرن دوباره نوار قلب دوباره دستشویی این چرخه ادامه داشت تا ی ماما دیگ اومد و معاینه کرد گفت این ک رفت تو کانال زایمان چهارسانت باز شده سریع ی همراه بفرستین داخل آقا من سریع گفتم میترسم دکتر من نمیاد ماما همراه بشع من ماما می‌خوام گفتن شماره رو میذیم همراه زنگ بزنه سریع خودشو برسونه گفتم باشه خیالم راحت شد مامانم اومد داخل پیشم شروع کرد ماساژ دادن رفتیم تو دستشویی رو توالت برعکس نشستم مامانم آب گرم گرفت رو‌کمرم ماساژ میداد خیلی آروم شده بودم پرستار اومد بهش روغن داد دیگ با روغن ماساژ میداد گفتم فایده ندارع مامان می‌خوام دوش بگیرم سریع حموم کردم اومدم بیرون بهم سوزن زور زدن و گفتن دسته تخت و بگیر ورزش کن اسکات بزن من هی میرفتم دستشویی دکتر گفت زیاد نمون زور نزن تو دستشویی اگ حس زور داشتی بگو