۸ پاسخ

ناخونات از بیخ بگیر

وای چن تا دیگه تایپک دیدم راجب همین که خودشون با ناخون بچه رو زخم کردن چرا ناخن بلند میکنید وقتی وضعیت خودتون میدونید که مدام بچه بغلتونه

عزیزم منم مثل تو وسواس گرفتم خیلی خیلی خیلی

ای جانم تاپیک هاتون خوندم عزیزم انشالله خدا نگه دار پسر گلتون‌ باشه الان چند کیلو هست مادر قوی

واااااای من الان اومدم تو صفحه شما داستان زایمان و بچه ها رو خوندم. کاش نمیخوندم...
این وقت شب حالم خیییییییلی گرفته شد
بقرآن همینطور که میخوندم اشک می‌ریختم اصلا نمیدونم چم شد.

الهی که دیگه هیچ وقت رنگ ناخوشی و ناراحتی تو زندگیت نبینی عزیزم.
خدا پسر قشنگتو برات حفظ کنه . الهی بگردم چقققد سختی کشیدی

آخی عزیزم میفهممت.منم چندروزپیش بچم از رومبل افتادانقدجیغ زدم وگریه کردم صدام گرفت کل بدنم می‌لرزید.شوهرمم ازمن بدتربودحالش😑😭منم اتفاقاتازه داشتم فکر میکردم روانشناس لازمم.حساس بودن زیادی هم خوب نیست.آدم از درون داره نابود میشه.بچه خوبه شیرینه نعمت بزرگیه ازاون طرفم شده نقطه ضعف بزرگمون🥲

الهی شکر که خدای نکرده مشکل حادی پیش نیومده..ا

این حالتو کاملا میفهمم‌ منم وقتی واسه بچه ها اتفاقی میفته ناخودآگاه شروع به خودزنی میکنم. اصلنم دست خودم نیس

خداروشکر اتفاق بدی نیوفتاد

سوال های مرتبط

مامان آدرین♡ مامان آدرین♡ ۱۱ ماهگی
آدرین انقدر این روزا اذیت میکنه گریه میکنه نمیخوابه شیر نمیخوره عصبی شدم
دیشب سرش دادم بعدش بغلش کردم کلی گریه کردم به خودم فوش دادم 😔
وقتی دعواش کردم یاد روزی افتادم که وقتی بدنیا اومده بود چون بالا میاورد،تو بخش نوزادان بود توی تخت با ۳بچه یجا بود من رفتم ببینمش دیدم بچم خوابیده، بچه ای کنارش بود گریه میکرد با دستش میزد تو صورت آدرین منم گریه ام گرفت با پرستار میگفتم این بچه با دستش میزنه تو صورت پسرم😭 اونا میخندیدن میگفتن نترس دردش نمیاد گفتم ن دردش میاد بچم گناه داره 😔یکیشون گفت خب بغلش کن من گریه کردم گفتم میترسم از دستم بیفته اخه خیلی ضعیف بود همش ۲کیلو بود خودمم چون سزارین بودم خم بودم جون نداشتم ،همش حسرت میخورم کاش اون لحظه نمیترسیدم میتونستم بغلش کنم فقط تونستم یکم از اون بچه فاصله بدمش 😭 اونموقع بخاطر اینکه اون بچه میزد تو صورتش کلی غصه خوردم و گریه کردم حالا الان دعواش میکنم😭
نمیدونم چشه فقط از خدا میخوام زودتر خوب بشه و منم صبور تر بشم😔بمیرم برات قشنگم😭