دخترم الان دوبار بردمش جایی گریه ی شدید کرد بعد دیدن بقیه . یه بار بردم خونه ی پدرم و خواهرام اومده بودن و نمیشناخت . دیشبم بردم خونه ی خواهر شوهرم . کلی گریه کرد 🥲
بچهای شمام اینطورن ؟؟؟

عزیزم از پایان سه ماهگی این اتفاق طبیعیه
هر کس جز پدر و مادر ناشناسه و حس ناامنی بهشون دست میده
نون حرومو و دعانویس چرته بخدا

آخی 🙁

الان سنشه که غریبی کنه
عیبی نداره
طبیعیه

چهچهارماهگی انلاین درست کردی؟

آره بابا

اره🥲

اره عزیزم دختر من خیلی زود غریبه ها رو شناخت و وقتی میدیدشون بی تابی میکرد که بیاد بغل خودم
الان یه کوووچولو بهتر شده
تا وقتی که بغل خودم باشه اوکیه باهاشون میخنده ولی اگه بغلش کنن گریه میکنه

آره عزیزم پسر منم اینطوری چند جا رفتیم گریه کرد . راهی که من امتحان کردم و جواب هم معمولا میده اینه که تو ماشین شیرش رو بده خوابش کافی باشه یعنی خسته نبر جایی، بعد با آرامش و بازی بازی وارد یه جای جدید شو مثلا باهاش حرف های بچگونه که تو خونه میزنی رو بزن قبل اینکه آدما رو ببینه در و دیوار محیط رو نشون بده یکم آشنا شه. بعد اینکه همه یهو نریزن سرش مثلا یکی دو نفرو ببینه گریه نمیکنه. بچه ان دیگه تازه به محیط ها شناخت پیدا کردن از جاهای تازه و آدمای غریبه میترسن خود گهواره هم تو مراحل رشد پنج ماهگی زده باید بچه ها از غریبه ها بترسن

بعضی بچه ها همینطوری میشن. بیشتر تو جمع ببر تا عادت کنه

عزیزم یک چیز میگم بابام برام تعریف کرد گفت بچه ها خیلی پاکن یک بچه ای بود تا هفت هشت ماه همش گریه میکرده هرکسیو میدیدع
دیگه بردنش پیش دعا نویس
دعانویس گفته این بچه چشم سومش بازه و همه ادمای اطرافشو با اون شکل واقعیشون میبینع و میترسه
باید نون حروم بهش بدید تا چشم سومش بسته شه

نه