کلا ده روز اول شیرمو خورد اونم به زور والا حس خاصی ندارم اتفاقا بدم نیس میتونم راحت بسپرمش به مامانم و برم بیرون به کارای شخصیم برسم
من ندادم. و خیلی ام خوشحالم.چون به اندازه کافی از جونم برا بچه هام مایه میزارم.دیگه شیرم اضاف میشد من میمردم
من دو ماه شیرمو خورد اونم با شیردوش میدوشیدم تو شیشه میخورد سینه نگرفت گاهی عذاب وجدان میگرفتم ولی الان خوشحالم چون با روحیه ام سازگار نبود شیر دادن نمیتونستم جلو بقیه سینمو دربیارم بیرون حتی جلو مامانم من هیچ وقت به بچه شیر ندادم خجالت میکشم و اینکه هیچوقت متوجه نمیشدم ایا شیر خورد یا چقد خورده الان خیلی راضیم که از سینم شیر نخورد
خود آدم کنار میاد امان از حرفای بقیه . انشالله خدا هدایتشون کنه
من ۱۵ روز بهش شیرخودمو دادم، دل درد بود، شیرم سنگین بود و کم. دیگه ندادم. خیلی راضیم چون وقت بیشتر و کیفیت بیشتری واسه بچم دارم. اونحوری همش باید کنارش میخوابیدم تا شیر بخوره الان باباش بهش شیر میده من واسش غذا درست میکنم، من یه ساعت در روز تنها از خونه میرم بیرون مغزم نفس بکشه برمیگردم انگار ده ساله ندیدمش و با انرژی بیشتری کنارشم و... حرف دیگرانم واقعا برام اهمیتی نداره. هرکی چیزی بگه از نفهمی خودشه
من تا پایان ۳ماهگی شیر خودم دادم بعدش خودم استفراغو اسهال گرفتم ۴تا آمپول زدم
بعدشم سرما خوردم دیگ بچم سینه نگرفت
خیلی دلم میخاد شبا بهش بدم ولی نمیگیره اینم بگم ک بچه من شیرخشکم ب زور میخوره کلا شیر دوس نداره
پسرم سنگ کلیه هم داره منم اذیتش نمیکنم
سه ماهو نیم شیر خودمم خورد ولی دیگه قطعش کردم چون میخواستم قرص بخورم برای شیردهی خوب نبود
اوایل ناراحت بودم الان خوشحالم ک خودمم میتونم قرصامو بخورم بچمم با شیرخشک سیر میشه
من یکماهونیم شیردادم حساسیت شدید ب پروتین گاوی داشت هرجوررژیم گرفتم خوب نشد دکترگف شیرتونده بچت رودهاش زخم میشه چون همش مدفوع خونی میکرد ک دیکه مدفوع نبود فقط خون میومد ازمقعدش خلاصه ناراحت بودم خودم ازاینورم اطرافیانم میگفتن همش شیرخودت ندادی فلان خودم الانم ناراحتم ولی جون بچم مهمتر بود😞الانم کامل شیرم خشک شده انقدر شیرداشتم ک همه لباسم پرشیرمیشد سینهام پرمیشد سنگینی میکرد دردناک بود گریه میکردم
من راضی ام بسیار
من تا پایان ۵ ماهگی شیرش دادم و بعد به علت مشکل گوارشی مجبور شدم یه دارویی استفاده کنم که دکتر گفت باید حتما بچه رو ازشیر بگیری ،و درمان هم باید از همین الان شروع کنی ،اونروز تا اخره شب گریه میکردم ،بچه هم دنبال سینه میگشت ،خیلی ناراحتش شدم ،الانم میگم خدایا چقدر این بچه گناه داره ،بچه اولمو یکسال و هفت ماه شیر دادم اما این طفلی رو مجبور شدم از شیر بگیرم ،و همه ی ناراحتیمم خوده بچه س
تا ۵ماه شیر حودمو دادم دیگه بعدش نگرفت
الانم باز ی کوچولو شیر دارم
ناراحتم و حرف بقیه ناراحت ترم میکنه
دایه مهربون تر از مادر میشن برا بچم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.