۱۲ پاسخ

عزیزم قطعا پدر و مادر شما هم خیلی نوه اشون و دوست دارن
ما باید خودمون درک داشته باشیم
پدر و مادر منم سنشون بالا هست و نوه شون خیلی دوست دارن
من خودم میرم اونجا بابام بنده خدا همش باید دراز بکشن یک ساعت میان بازی میکنن باهاش بعد عذر خواهی میکنن دوباره میرن تو اتاقشون
مامانم هم تا جایی بتونن همه کار میکنن
ولی من خودم درکم بالا و از هیچ کس توقع ندارم

پدر و مادر من عاشق پسر من هر جایی بخوام برم میگن بیا اینجا بذارش خودت برو انقدم باهاش بازی میکنن بیشترم بهش خوش میگذره فک نکنم اصلا یاد من بیوفته 😁

من دوروز در هفته از ظهر تا شب بچم پیش مامانم ایناس خداییش حتی یه تلفن نمیزنند که چرا نمیای😐

عزیزم جونم ب مادرم بنده از وقتی دخترم آمد دنیا دو ماه کلا شب نخوابی و همه چیزش با مادرم بود دوره نقاهت عمل پاش خیلی خوبه واقعا برام بزرگش کرد دخترمو

اما من میرم خ خواهرم خییلی به پسرم میرسه خدایی من حالم نداشتم غذاشو میده شیرشو میده خانواده خود ادم هستن که برای ما کاری میکنن دیگه هیچ کس انجام نمیده گلم

وای من هر هفته از چهار شنبه تا جمعه اونجام این هفته نرفتم دونه دونه زنگ میزنن چرا نیومدی میگم میخام دیگه یه هفته در میان بیام میگن حتما آزمون ناراحتی🤔
آخه شما به این گلی چه ناراحتی 😐

خب خانواده ها و صبر و تحمل ها باهم فرق داره
من مامان و بابام حوصلشون ازخودم بیشتره با اینکه جوونم نیستن

خیلی راحت من خونه مادر شوهرم اینا قشنگ نگهش میدارن من میرم برای ترمیم ناخن یا جایی کار دارم قشنگ بهش شیر میدن میخوابوننش جاشو عوض میکنن خیلی هواسشون هست بهش

وقتی جونت تو عذاب باشه مجبوری پی همچیو به تن بمالی باز ی کور امید تو خونه همسر دیده بشه کسی راضی به جدایی اونم با بچه نیست من خودم با دخترم هشت سال خونه پدرم بودم نمی‌گم حرف نبود مشکل نبود ولی خیلی بهتر از خونه اون مرتیکه بود

دقییییقا

دقیقاااا منم موندم یا اینکه بعضیا زود به زود میرن خونه پدراشون ما ماهی یروز میریم با بچه ها دوساعت که دیگه رد شد اخلاقشون با ادم عوض میشه و هی میگن چرا اینجوری میکنن بچاد چرا اذیت میکنن خونه خودتونم همینجورن منم بهم برمیخوره اما چیزی نمیگم

عزیزم تو میگی من میرم خونه پدرمینا بچه رو میزارم و میرم تا بازاری جایی. بهش حتی شیر نمیده مادرت و اصلا بغلش نمیکنه بعد میگی دوسش دارن

سوال های مرتبط