سلام مادرا خوبین صبحتون بخیرررر دیشب رفتم خونه جاریم دخترش یکسال از دخترم بزرگترم ازین کاکتوس ها سخنگو داشت دخترم خیلی دوسش داشت موقع که خواستم بیام بیرون دختر برداشت بهش نمی‌داد منم گفتم عزیزم ازش نگیر به زور که لج می‌کنه خودم یواش ازش میگیرم اومد دخترمو ها داد به زور ازش گرفت دخترم انقد گریه کرد دلم کباب شد همش میگفتم کاکتوس می‌خوام دیگه رفتم اینو براش خریدم انقدم دوسش داشت از ذوق دیشب نمیخوابید همش باهاش صحبت میکرد دختر جاریم خیلی حسوده یعنی به سر سوزن از وسایلاش برداره انقد جیغ میزنه چرا بچه های این سنی انقد حسود میشن!!!

عزیزم دختر جاریت سه سالشه یه بچه هس تو وسایل خودش تعصب داره مثل همه ی بچه ها

سلام دوست عزیز این حسادت نیست حس مالکیت داره نسبت به چیزای داره

پسرای منم دوس ندارن کسی وسایلشونو بگیره ... خیلی سختمه هربار ک کسی میاد نصف گوشت خودشون و بقیه رو آب میکنن ..
منم مجبورم قبل اینکه کسی بیاد همه رو جمع کنم ک جلو دست و پا نباشه

بنده خداگفته چرابچه ها تواین سن انقد حسود میشن همه ریختن روش وای 😂

اونم بچه اس دیگه حس مالکیت دارن رو وسایلشون حاشیه درست نکن خواهر

همه بچه ها اینجورین از سه سال به بالا تعصب پیدا میکنن منم وقتی مامانم میرفت ارایشگاه. چادرشو سفت میچسبیدم کسی بهش دست نزنه
یا وسایلامو تو کمد قایم میکردم بچه ها دست نزنن ..

پسر منم دوست ندارم کسی به وسایلش دست بزنه حتی داداش کوچیکش

عزیزم دارن احساس مالکیت رو کشف میکنن عادیه

عزیزم مبارکش چند گرفتی کاکتوسو حالا

بچه من ببینه باباش تو ماشین دستم را گرفته یا حتی گذاشته روی زانو سریع دست باباش را برمیداره

خواهرزاده منم پسره ولی ۴ و نیم سالشه اینحوریه،ولی دخترم نه میده بازی کنن،بی نهایت سر این موضوع همه رو عذاب میده ،جالبه ابجیمم هیچی بهش نمیگه،ولی من همیشه ب دخترم میگه بده بهش بازی کنه اونم میده

ای خواهر منم جاریم دوقلوپنج ساله داره عروسی دعوت بودیم براشون غذا اوردن بماک رسید رفتن دوباره بیارن.جاریم یک تکه کوچولو از جوجه دخترش کند داد دست غزل.تاغذای غزل رو اوردن ،دخترش سریع اون یک تکه گوشتی ک مادرش داده بودرو، ازبشقاب غزل برداشت