۱۲ پاسخ

سر مانتو
گفت نباید اینو بپوشی
گفتم چشم.شوخی کردم نگفتم چشم
دعوامون شد
آخرم کوتاه اومدم اما

همین چند ساعت پیش
سر بی زبونی و بی عرضگی شوهرم

یادم نیست قبلاً خیلی دعوا میکردیم گوش شیطون کر ی مدت کم شده

واسه بی عرضگی شوهرم یک میلیارد نیم پول بی زبون داد ب باباش که باغ بخره آخر هم زد بنام مادر شوهرم خونه ام هفت سال نیم کاره مونده

هفته پیش سر اینکه کی چقدر خوابیده🤣🤣یک هفته باهاش سرسنگین بودم تازه امروز از خرشیطون اومدم پایین

من امروز...بخاطرخودارضاییش....باهاش بحث کردم...وامشی برای همیشه ازش خواستم باهم زیریه سقف باشیم بخاطربچه هامون.....ولی بهم دیگه دست نزنه...
چون خودش کارخودش روبه تنهایی می کنه...من خر نیستم که برای لال حردنم بیادپیشم....بعداز19سال زندگی دیگه بسه.....اصلاکارش ندارم...زندگیم روادامه میدم ....اما مثل طلاق عاطفی....
اینقدر هم گریه کردم دیگه مغزم نمی کشه....چون هیچی براش کم نزاشتم....
امااون بدترین بی احترامی رویهم کرد....
وقتی لیاقت من روندونست دیگه بسه....

همین الان گف سروصدا نکنید زندگی پس از زندگی ببینم😅

نمیدونم چند هفته پیش ک داشت مسخرم میکرد منم گفتم حواست باشه سکه گرون شده روانی شد

سرطلاا

چندشب پیش تو پاستور بازی دعوامون شد ..بهش گفتم گوه خوری نکن..
قهر کرد..😑

من ک فک کنم یکماهی میشه نرفتم خونه پدرشوهر تو کوچه پایینی هستن ولی نمیرم زیاد
با شوهرمم دیشب سر داداشش بحث کردیم

همین نیم ساعت یعنی حالم ازش،بهم میخوره😏

سوال های مرتبط