سوال های مرتبط

مامان آیهان مامان آیهان ۳ سالگی
مامانا یه چیزی بگم
من مامانم اینا بیشتر وقتا شهرستان وقتی میان تهران من همیشه به شب پسرمو از عصر میدارم خونه مامانم و با شوهرم دوتایی میریم بیرون شام میگردیم احیانا میایم خونه با خیال راحت حرکت می‌زنیم بعد میریم برش میداریم اولش یکم عذاب وجدان میگیرم ولی بعدش یادم نیفته درآرامش مثل آدم غذا میخورم و با شوهرم راه میرم بدون استرس میگم خب منم آدمم اصلا بخاطر پسرم اینکارو میکنم وقتی رابطه منو شوهرم خوب باشه اونم خوشحال تر میشه😬😜حالا بنظرتون دیدگاهم خوبه؟شماهام از اینکارا میکنید یا همه جا میبرید بچتون؟اینم بگم پسرم فوق العاده شیطونه همین رستوران که امشب رفتیم قبلاً هم رفته بودیم با بچه بعد پسرم رفته بود یه قسمت که سنگ تزیینی داشتن بعد سنگارو پرت میکرد رو شیشه میزاشون یکیش خط افتاد ده مرتبه هم خاک گلدوناشون ریخت که نظافتچی با چشم آره تمیز میکرد و از اول تا آخر میدوید اصلا نفهمیدم چه غلطی کردم کجا رفتم ولی امشب عین آدم رفتیم نشستیم حرف زدیم و اومدیم