امروز میخواستم برم جایی کارداشتم گفتم دخترمو یکی دوساعت بزارم مهد وااااای مگه این یه ثانیه موندگریه گریه که توسالنم نشین بیا سرکلاس.خواستم ببرم پیش مادرشوهرم بزارم اونجا هم میگفت من میمونم ولی تو هم بیا بشین بااینکه بااینا خوبه وهمش باهاش بازی میکنن.... خدایا چیکارکنم همش چسبیده به من یه دقیقه نفس نمیتونم بکشم ازدستش😩😩😩😩😩

۳ پاسخ

بفرست مهد کاری ک من کردم راحت شدم

تنها پناهگاه امنش خودتی

خانه بازی ببرید
هی کم کم از جلوش دور شید
حواسش پرت بازی میشه

مقالات مرتبط

رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
چگونه کودک را از پوشک بگیریم
چگونه کودک را از پوشک بگیریم ؟+ فرآیند سه روزه
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
بازی های نمایشی برای کودکان
بازی های نمایشی برای کودکان

سوال های مرتبط

مامان دخترک مامان دخترک ۳ سالگی
سلام مامانا
یه سوال مهد تابستون هم هست ؟
قصد دارم بعد عید دخترمو بزارم مهد
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان همتا 👨‍👩‍👧💟 مامان همتا 👨‍👩‍👧💟 ۴ سالگی
واقعا بعضی مادر ها باید خودشون اول تربیت شن بعد بچرو تربیت کنن😑
امشب دخترمو برده بودم خانه بازی
دخترم یه صندلی کوچیک برداشت بشینه روش
یه دختر بچه اومد ازدستش گرفت دخترمم گفت میخوام بازی کنم اونم همش داد میزد برای منه
دخترمم زد زیر گریه اومد منو بغل کرد منم با لبخند گفتم خاله برای همه بچه هاس
دخترمو بردم اون ور تر تا آروم کنم یدونه صندلی دیگه دادم بهش باز دختر اومد از دخترم گرفت گفت این رنگ و میخوام
مامانش هم انگار نه انگار که دختر من داره گریه میکنه همش میگفت حلما این رنگو میخواد 🙄
منم به دخترم گفتم بیا این ور ولش کن
بازم شعور باباش اومد عذر خواهی کرد بخاطر گریه دخترم
دومین سری که اومد صندلی دخترمو برداشت دخترم رفت آورد گفت برای منم هست😹
منم بخاطر رفتار بچه اصلا ناراحت نشدم چون بچه هستن دیگه خودمم بچه دارم سن لجبازیشون
ولی مادر که حق بجانب هر صندلی که دخترشان دخترم می‌گرفت میگفت حلما اینو دوست داره🤭
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
از کلمه اتاق متنفرم ازبس دخترم شبانه روز میگه بریم تو اتاق بازی... مگه نمیگن روزی مثلا یکساعت مفید با بچت بازی کن به کارو زندگی بگو بچم مهمتره، خب ما شبانه روز در اختیارشیم این سیراب نمیشه پس کارامون و چیکار کنیم هی میگن بچه وقتی میگه بیا بازی باهاش بازی کنی مهمتره خونه مرتب به دردش نمیخوره خونه بخوره تو سر من ولش کنم یه غذا هم نمیتونم درست کنم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان فسقلی مامان فسقلی ۳ سالگی
بچه هاتون با بچه های دیگه بازی میکنن؟ پسر من اصلا تو جمع گریه و غریبی نمیکنه و خیلی راحته ولی با هم سنش بازی نمیکنه اصلا . مهد میره ولی مربی مهد میگه با بچه ها کاری نداره
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
خانما ما از وقتی اومدیم این خونه جدید مون ، همسایه رو به روییمون یه پسر بچه هم سن آراد من داره، بچه من همیشه تنها بوده حالا یه همسن پیدا کرده با هم بازی کنن ولی بلد نیست چجوری بازی کنه
مشکل من الان این نیست
مشکلم اینه که بچه همسایه‌ خیلی پرو بار اومده
هرچی میخواد از آراد میگیره
اگه نده زود میگه من میرم خونمون آراد هم بر میگرده میگه نرو بیا بگیر
یا اگه عصبانی بشه اسیاب بازی های ارادو پرت می‌کنه می‌شکنه
نصف ظهر آخر شب میاد همینجوری اینجا، اصلا انگار نه انگار بد موقس،
منم اگه چیزی بهش بگم زود می‌ره به مامانش میگه خاله اینجوری گفته
خ یه لی پرویه، منم یه موقعا باهاش دعوا میکنم یا به حرفاش نمیکنم زود میره خونشون به مامانش میگه
اصلا یه سیاستی بلده که اصلا آراد بلد نیست
الان من این وسط چیکار کنم
بنظرتون بزارم بیاد با آراد بازی کنه یاد بگیره ازش یا باهاش دعوا کنم که دیگه نیاد
موندم چیکار کنم
بنظر خودم ببرمش مهد
نظر شما چیه
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان هانا مامان هانا ۴ سالگی
سلام مامانایه عزیز یه راهنمایی میخواستم بکنین فقط تو روخدا دعوام نکنین دخترم دیشب با مادرشوهرم رفت خونشون چون دخترعموش طبقه بالایه من خودم زیاد دوست ندارم دخترام شب جایی تنها باشن نمیدونم درسته یا نه ولی اصلا بدون دخترم خوابم نمی‌برد گریه میکردم فهمیدن من گریه میکردم یکم طاقتم بدون اون کم شده دخترم دخترعموش خوابیده بود اونم گریه میکرد خلاصه آوردنش خونه ولی همشون میگن تو چرا بدون دخترت خوابت نمی‌بره یه شب بدون اونا باش ولی نمیتونم چیکار کنم به نظرتون اینا رو راحت بزارم یا بی‌سرنشین خونه پیش خودمون باشن بهتره
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان آیهان مامان آیهان ۳ سالگی
مامانا بخدا بچه ام پوسید تو خونه هوا سردا پارک که نمیشه رفت مهد بدون من نمیمونه حتی من برم تو دفترشون بشینم این میاد میشینه پیش من ، خانه بازی هم نهایت هفته ای یکی دو بار بتونم ببرمش ، گرونه ساعتی ۱۵۰ ، بچه ام حوصله اش سر میره کسی هم اینجا نداریم ، کارگاه مادر و کودکم بردم یه جلسه مربیشون عن بود هی میگفت بچه باید بشینه نمیشینه نیاد دیگه این خسته میشد میرفت بازی بخدا موندم چه کنم
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان النا مامان النا ۳ سالگی
مامانا امروز اولین روز دخترمو بردم مهد کودک و تو دفتر مدیر که نشسته بودم کنارم بچه های پیش دبستانی داشتن تلوزیون میدیدن ، یهودیدم به پسره آلتشو اورده بیرون داره بازی میکنه غرق کارتون هم بود اصن تو حال و هوای خودش ، اول توجه نکردم بعد دیدم ول کن نیست به مدیره گفتم رفت در گوشش بهش تذکر داد و درست شد.
حالا درسته من این صحنه رو دیدم سرم درد گرفت امقد رفت رو مخم ولی فکر میکنم این موضوع تو مهد کودکا پیش بیاد نه؟ البته پسره با دختر من همکلاسی نیست چون بزرگ تره ، ولی نمیدونم به مدیره بگم مراقب باشید با هم یه جا نیوفتن؟ یابه دخترم یه آموزشی چیزی بدم که بدونه این کار بده .؟
چون این بهترین مهدی بود که دیدم
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان آرتا مامان آرتا ۴ سالگی
پسرم تا قبل از اینکه دوره جذب مهد بره اصلا اضطراب جدایی نداشت میزاشتم خونه مامان ۳ تا ۴ ساعت اصلا سراغمو نمیگرفت یا میبردم خونه دوستم با بچه ش بازی کنه خودم یک ساعتی میرفتم بیرون کارامو انجام بدم چند ماه هم کلاس کاردستی اینا میرفت که اونجا هم من سر کلاس نمیرفتم بیرون منتظرش بودم تا اینکه گفتم دیگه ببرمش مهد چون مستقل شده و اضطراب نداره چقددددددر دلمو خوش کرده بودم که الان مهد میتونه بمونه ولی کلا مهد باعث شد اضطراب جدایی بگیره الان حتی تو خونه هم همه جا دنبالمه یک ثانیه هم جدا نمیشه نمیدونم چیکارکنم😭😭😭😭😭
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان دلی مامان دلی ۴ سالگی
مامانا من واقعا کم آوردم نمیدونم با دخترم چجوری برخورد کنم صبح تا شب گریه میکنه
همش میگه منو ببر بیرون من نمیتونم تو خونه بمونم من تهنایی نمیتونم بازی کنم منو ببر پارک یا بیا با من بازی کن من حوصلم سر رفته تهنایی
منم امروز کلی کار داشتم خیلی پر انرژی بودم میخواستم خونه تمیز کنم یکم به زندگیم برسم انقد گریه کرد انقد گریه کرد از کار موندمبا یه سری شرایط گذاشتن براش بردمش پارک
ولی انقد دعواش کرده بودم تو پارک هم حالت افسرده داشت
من همه مدل رفتار میکنم با محبت با صحبت با قاطعیت هر روشی که فکر کنید ولی اصلا حساب نمیبره آخرش مجبور شدم دعواش کنم اونم فایده نداشت فقط یه بچه ی ترسو شده که همشم به خودم میچسبه
امروز کلی گریه کردم واقعا تربیت کردن بچه چقد سخته من کم آوردم🥲
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان بهراد مامان بهراد ۳ سالگی
خب یه سوال دیگه اینکه بچه هاتون تو سن بهراد که مهد نمیرن و تو خانواده درجه یک هم بچه همسن و هم بازی ندارن رابطه هاشون با بچه های هم سندیگه چجوریه؟؟؟
بازی میکنن یا ترجیح میدن تنها باشن؟؟؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آيهان مامان آيهان ۳ سالگی
سللم مامانا خوبين؟ پسرم يه دو هفتس ميره مهد ، فقط بعضي روزا اونجا گريه ميكنه منو ميخواد بعضي روزا هم خوب ميمونه، امروز اونقدر گريه كرد وقتي رفتيم مهد كه مجبور شدم برش گردونم خونه! چيكار كنم؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان الوین مامان الوین ۳ سالگی
سلام مامانا وقتتون بخیر
کیا بچه هاشون همسن و سال پسر من هست
من یه سوال داشتم ازتون
آیا بچه های شما هم موقع حرف زدن گاهی اوقات یه کلمه رو چندبار تکرار میکنند.مثلا الوین میگه بیا بیا بیا بیا بریم بازی کنیم
خیلی استرس گرفتم چندروزه
بنظرتو لکنت حساب میشه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان آنیسا مامان آنیسا ۳ سالگی
سلام مامانا من دخترم برا این‌که بتونم بزارمش مهد مستقل مجبور شدم اول دوره مادر و کودک ببرمش که به نظرم تاثیری نداشته و‌هنوز عادت نکرده نمیدونم دوباره ثبت نامش کنم یا نه بزارم بزرگتر بشه
و یه مشکلی که داره مثلا تو مهد به همه وسیله بازی میدن ولی به مال خودش قانع نیست میره مال اونا هم دست میزنه یا مثلا بغلشون میکنه ولی بچها دوست ندارن اینم یه معضل هست برام خیلی تو‌فکرم که چه جور رفتارش درست کنم همش باید مراقبش باشم
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان نفس مامان نفس ۳ سالگی
ما طبقه سومیم با مادرشوهرم تو یه خونه ایم بعد دخترم هر وقت میرفت پایین ۲۰ بار زنگ میزد که فلان اسباب بازی و بازی و این بده اون بده من بدبخت ۳۰ تا پله باید میرفتم پایین یه اسباب بازی میدادم و برمیگشتم خلاصه که یه طناب بستم و یه ساک بهس که هر چی میخواد بزارم تو سبد بدم پایین کمتر برم پایین و بیام پا درد گرفتم دعا کنین از شر این همه پله راحت شم 🫠
مشاهده ۹ پاسخ دیگر