شب دوم از شیر گرفتن
دیشب ۴ خوابید ۸ با گریه بیدار شد مثل اینکه خواب دیده باشه ها داد میزد مجبورم کرد شیر بدمش
دیگه ندادم تا ساعت یازده شب
رفتیم بیرون میدونستم خستس یهو لج کرد و انقدر گریه کرد فقط سینمو میگرفت
مجبور شدم بهش یکم بدم
گریه اش جیگرمو خون کرد مامانا ،دستام هنوز داره میلرزه
خداییش خیلی سخت بود
دعا کنید امشب بتونه تا صبح بخابه🫠

دختر منم همین بود با گریه شدید بیدار میشد اونم نصفه شب من بهش آب میدادم .آب قند میدادم آهنگ میزاشتم رو پام میخوابید و.... همش شوهرم گفت بده بهش اما من اصلا ندادم هر چقدرم ک بی تابی کرد سرگرمش کردم کلی خوراکی براش گرفتم تا یه هفته سخت بود ولی دیگه تموم شد

اینطوری سخت میتونی از شیر بگیریش،یه بار صبح بیدار شو دیگه بهش شیر نده ‌هی یه بار بدی یه بار ندی بدتر میشه

منی که گرفتم با داد بیدار میشه

اگه هی کم بیاری بهش بدی ک نمیتونی ترکش بدی عزیزم.اب بزار کنارت هربار بیدارشد بهش اب بده یذره توش قند بنداز مزه اب عوض بشه بخوره
یه هفته ای داستان همینه

یه چی که دوست داره بهش بده بخوره

آب بالاسرش بزار

اخی،عزیزم سخته چقددرر