۹ پاسخ

من توبیمارستانا خیلی شیرم خوب بود زمانی که واسه زردیش بستری شده بود مادرا شیرنداشتن بنده های خدا خیلی یمن میگفتن به بچمون شیرمیدی منم هم نمی‌خواستم هم اینکه واقعا دلت نمیاد گریه میکنن سینه هام زخم بود همونو بهونه کردم که باسینم ندم ولی دوشیدم توشیشه هاشون میکردن ماماناشون بهشون میدادن انقد تشکرمیکردن و واقعا حسش قشنگ بود یعنی روزه بعدش خانم دکتر اومد گفتش یه بچه خیلی گریه میکنه یکم شیر میدوشی ببرم واسش مادرش دارو میخوره نباید شیربده هم مادره هم بچه گریه میکنن شیرخشکم نمیخوره میگف سه تا شیرخشک خریدن ازهیچکدوم نخورده منم واسه اونم دوشیدم برد واسشون

منم بدم میاد 😑😑
فکرشو کن مامانم روز اول که من بلد نبودم بچمو شیر بدم سینه شو دراورد کرد دهن بچم که یادم بده شیر بدم انققققد بدم اومد که حد نداره ولی چیزی بهش نگفتم
یا یه زنه روز اول که شیر نداشتم هم اتاقیم بود تو بیمارستان هی میگفت بده بچتو شیر بدم گشنشه گریه میکنه
منم هی میگفتم نه و فلان تا مامانم داد دستش که شیرش بده
اخه چه کاریه 🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️
ما از کجا بدونیم طرف مریضی چیزی نداره که هی اصرار میکنن بیا بچتو شیر بدیم

کی میخاد همچین کاری کنه؟

خیلی بدم میاد. متنفرم. مخصوصا بخاد ب بچم شیر بده. 😡😡😡

خب نده😐

مگه مجبوری خواهراین کارونکن ماخونوادگی بااین موضوع مشکل داریم وبدمون میاد

اون قدیما بوده که اینجوری بوده الان کسی اینکارو نمیکنه

سلام خوبی لطفا راهنمایبم‌کن ۲۰ روزه گوشیم سوخته گهواره وهیچی دسترسی نداشتم‌تاامشب وصل شدم باگوشی همسرم درمورد ختنه تاپیکم‌میخونی

چرا باید اصلا این کارو کنی😐😐

سوال های مرتبط