۲۳ پاسخ

کاشکی منم بابا مامانم هرروز میومدن پیشم🥴

دور مامانم و بابام بگردم واقعا ازم دورن هروقتم میان من دست ب سیاه سفید نمیزنم انگار من اومدم مهمونی
حق داری عزیزم ادم خسته میشه

حالا برعکس مامان من میاد خونمون نمیذاره من یه لیوان بشورم😬😬 خودش همه کار میکنه عذاب وجدان میگیرم

بعضيا متوجه صحبت این خانم نشدن در صورتی ک همه ماها میدونیم پدر مادر نعمتن و حضورشون برکت این خانم میگ از دولا راست شدن بشون فشار میاد و خسته میشه خب مادرشون باید درک کنه دیگ یا اگرم میاد خودش پاشه چیزی درست کنه خب وضعیت این خانم با شرایط قبل بارداری کاملا فرق داره

عزیزم هرچند من آرزومه مامان و بابام هروز خونمون باشن اما کاملا درکت میکنم و کاملا حرف منطقیه. بنظرم بهشون غیر مستقیم و یا اگه متوجه نشدن همون مستقیم بگو که درکت کنن. بگو حداقل کمکت کنن توی کارا یا مثلا بگو دکترت گفته باید استراحت کنی

تو برو خونشون بگو دکتر گفته باید استراحت کنی یه مدت میام خونتون بمونم

عزیزم‌مگه با مامانت تعارف داری ؟اگه تعارف داری بگو رفتم دکتر گفته باید استراحت بیشتر داشته باشی و کمتر سرپا باشی

یه روز غذای شووررر بهشون بده نمیان دیگه

خب پیش دستی کن تو برو

وای خدا مامان من دوره چنروزاومد خونم مهمون مثلا انقدکارکرد ک دیگ ازجون افتاد ولی کاملا درکت میکنم بیشترازدوماهه یه مهمونی اومده خونم ک نمیره هم دیگ داغون شدم نمیدونم چطوری هم بهش بگم ک واقعا دارم اذیت میشم. حالا تصمیم داره کارپیداکنه تواین شهربمونه همینجا خونه من. من خودم بخدا موندم واسه خودم نمیتونم تکون بخورم باید به دوتابچه دیگ هم رسیدگی کنم اینم ازاین ور صب جنازم بلندمیشه ازجام صبحونه آماده کن جمع نکرده نهاربزار اونونخورده فکرشام کن به درس بچه رسیدگی کن به یه بچه یساله رسیدگی کن. به خونه برس جونی برام نمونده دیگ واقعا آدم زورش میاد یکی اینجوری درکش نکردنی

حالا که اونا به روی خودشون نمیارن توهم اصلا ب خودت سخت نگیر عزیزم
با مادرتم صحبت کن از دردت بگو شاید یکم به روی خودش بیاره هرچند آدمی که نخواد درک کنه، نمیشه کاری کرد و اینکه سعی کن از همسرت کمک بخوای شاید اون یکم کمکت کرد

روبیار به غذاهای ساده مثل تخم مرغ و کوکو و هر روز هم جلوشون آه و ناله کن و مدام بشین و کمرت رو بمال.

هر چی از حدش بگذره شورش در میاد فردا خدایی نکرده شوهرت ناراحتی نمیکنه ؟ حالا من مشکلم اینه مال من نمیان بیانم شام یا ناهار نمیان الانم باردارم اصلا باز قبلا یه سر میزدن

خب عزیزم به نظرم با مامانت در موردش صحبت کن بگو اگه میشه از این به بعد خودتون غذا درست کنید بیارید وقتی میاین یعنی با پدر و مادر خودتون هم تعارف دارین من همون اول بارداری یه بار مامانم اومد خونم گفتم زیاد حوصله مهمونی دادن ندارم دیگه نیومد گفت باشه پس تو بیا

خداروشکر کن عزیزم مادر و پدر نعمت هستن مادر من بنده خدا مریض و مشکلات داره سالی یکی دوبار شاید بیاد پیشم بیشتر من میرم خونشون بنظرم که خودتم داری مادر میشی پس خیلی خوبه که هواشونو داشته باشی

نه مادر من دیر ب دیر میاد ولی میاد اصلا نمیزاره کار کنم بنظرن بهش بگو سخته برات

وای مامانم یبار ناهار میاد قور میزنم
دست ب سیاه سفید نمزنه

😅🤣ب مامانت بگو دیگ

ای خدااا
درکت میکنم من با مادرشوهر و پدرشوهرم همچین داستانیو دارم کلا بی درکن

خب خود مامانت آماده کنه

اونا میان خودتو ببینن شما نباید غذا درست کنی بگو دکتر استراحت مطلقم کرده

من مامانم میاد خونمون دست ب هیچی نمیزنم

کاش مامان بابا من بودن می‌آمدند هرروز پیشم حیف ندارمشون

سوال های مرتبط

مامان 🌙🐥🌙 مامان 🌙🐥🌙 هفته بیست‌ونهم بارداری