۱۳ پاسخ

فعلا نرسیدیم اون مرحله
خدا بخیر کنه

آره دختر منم جدیدا اینجور شده امیدوارم گذرا باشه

دختر منم شبا میترسه از تاریکی خسته شدم بعد استرس میگیره میگه شکمم درد میکنه

پسر منم همینجوری شده

عزیزم خودش کم کم خوب میشه دختر منم قبلا اینطوری بود الان بهتر شده نمیترسه

این سن دقیقا سن اشنا شدن با حس ترس هست و این نشونه رشد درست و دقیق دختر گلت هست اصلا نگران نباش
فقط تمام مدت بهش امیدواری بده ک من پیشتم من مراقبتم هروقت ترسیدی سریع بیا تو بغلم‌من نمیذارم اسیب ببینی
فقط نیاز به حمایت دارن معمولا تا نزدیک ۳ سالگی این حس هست و اگر خوب مدیریت بشه راحت اوکی میشه
این سن دوست خیالی بچه ها هم هست یعنی با یکی حرف میزنن حتی اسم براش انتخاب میکنن دعوا میکنن باهاش بازی میکنن
اینا همش طبیعیه و اقتضای سنشون هست
یکم تحقیق کنید اطلاعاتتون رو بالا ببرید ک تو هر سنی از بچه ها با چه چیزهایی مواجه میشید نگرانیتون خیلی کمتر میشه

کاش دختر من یه کوچلو از صدا ها می‌ترسید

وای باز میپره بغلت پسرمن کلا فرارمیکنه ومیگه مامان

دختر من تازه اوکی شده
قبلا از صدای بوق هم میترسید
یجا تاریک میشد میگف مامان میترسم
الان خداروشکر بهتر شده کمتر عکس العمل نشون میده

ن فقط بگو مامان و بابا هستن نترس باهاش برو همه جا رو بگرد بگو دیدی هیچی نیس ما از هیچی نمیترسیم

دختر منم همینه از صدای خوندن عروسک ها و صدای قطار بازی ک براش خریدیم ب شدت ترسید. از صداهای یهویی بیشتر میترسه .

پسر نمم حدیدا تنها تو اتاق نمیمونه
میترسه هم تنهایی بره چیزی بیاره
تا یکم صدا هم از بیرون بیاد میجسبه بهم

اره دقیقا
مثلا از طبقه بالا یه صدایی بیاد سریع میدوئه میگه مامان صدا.بعد جدیدا اصلا تنها بدون من پا تو اتاقش نمیذاره

سوال های مرتبط