امروز خیلی روز پر تنشی داشتم، عصبی بودم پسرم هم خیلی بهانه‌گیری می‌کرد از صبح چون داره دندون در میاره، ولی من از چیزای دیگه ناراحت و عصبی بودم یهو کنترلم رو از دست دادم و مهدی رو وقتی داشت اذیت می‌کرد پرت کردم محکم روی بالشت و تشکش ، بچه‌ام شروع کرد شدید گریه کردن تا بیست دقیقه نرفتم سمتش اون فقط گریع می‌کرد بعد بغلش کردم ساکت شد و خوابید ولی بعد که خوابید تا یه ساعت داشتم گریع می‌کردم دلم ترکید از ظلمی که به بچه کردم دوست دارم تا صبح گریه کنم الان از شدت ناراحتی خوابم نمیبره قلبم میخواد بترکه الهی بمیرم واسه بچه.ام 😭

اشکال نداره عزیزم.همه ما این تنش ها ناراحتیا از کوره در رفتنارو داریم....ما هم انسانیم کم‌میاریم خسته میشیم عصبی میشیم

اینم تازه مد شده بچه بی پناهو و معصوم رو اذیت میکنن و بد میشینن گریه و عذاب وجدان میگیرن یعنی چی پرت کردم مگه میشه مادر باشی و بچتو عذاب بدی اون جز شما پناهی نداره چطور دلت اومد نری سمتش تا گریه کنه حالا خودتو خالی کردی آروم شدی فقط گلم اینو بدون تاثیر مخربی که روی روح و روان بچت با این کار میزاری تا همیشه همراهش هست 🥺🥺🥺

منم خیلی وقتا کنترلم رو از دست میدم و آخر شب عذاب وجدان خیلی شدیدی میاد سراغم.
ولی اینو میدونم که ماهم آدمیم و ظرفیتی داریم از وقتی مامان میشیم دیگه یه لحظه هم برای خودمون وقتی نداریم بچه ها هم خیلی اذیت میکنن و دست خودمون نیس.
البته که اینا رفتار بد با بچه رو توجیه نمیکنه و باید سعی کنیم صبور باشیم چون اون طفلک هم دست خودش نیس و دنیاش با دنیای ما فرق داره

منم ازبیخوابی خستم
نمیخوابه ازکوره در رفتم زدمش😭

پسرم امروز خیلی اذیتم کرد منم عصبی شدم ماشینی ک دوست داشت رو پرت کردم دیوار ماشینش شکست حالا خیلی نارحتم بغض داره خفم میکنه ک نتونستم خودمو کنترل کنم

از چیزای دیگه ناراحت میشی سر طفلک خالی میکنی
من اینجور موقع ها وسایل خطرناک دورش جمع میکنم یکم تنهاش میزارم تا خودم اروم بشم

عب نداره گلم حالا پرتش کردی چرا نرفتی سمتش🥲گناه داش طفلک