من پسرم خیلیییی وابسته پدرشوهرمه میبرمش اونجا مژره بغلش دیگ نمیاد پایین حتی بغل منم نمیاد
گریه میکنه
بزور گریه و جیغ میارمش خونه
من اصلا از این وابستگیش خوشم نمیاد چیکار کنم بنظرتون

باور میکنین تاحالا بخاطر من اونجوری گریه نکرده
البته اینم بگما پدرشوهرمم مث بچه میشه این هرچی میخواد بش میده باهلش بازی میکنه

چیکار کنم این وابستگیش از بین بره

احساس تو میفهمم منم اینجوریم پسرم خودشو به درو دیوار میزنه که بره خونه پدر شوهرم چون تو یه ساختمونیم به همه شون وابسته س ولی چه میشه کرد منم زیاد حرص می‌خوردم ولی الان میگم بیخیال بذار بچه هرجا که دوس داره و خوشحاله باشه بالاخره خسته میشه برمیگرده پیش من

خوبه ک عزیزم،موقع خوابش بیار خونتون،من گاهی رفتنی مهدیار ک باهاشون جور منم‌میخوابم یکی دوساعت🤭

چه اشکالی داره؟ چرا میخوایم محبت رو از بچه دریغ کنیم. این رفتارهای کینه توزانه قدیمی ها بگذاریم کنار

دختر و خواهر زاده منم همینقد وابسته بابامن چیکار میشه کرد فک کن بابای خودته چیکار می‌کنی

وااای منم این مشکل دارم
بس ک پدرشوهرم همیشه میومد می‌برد بچمو تنهایی
عادت داد ب خودش

شکرخدا پسر من وابسته هیچ کدوم از اعضای خانواده جفتمون نیست

مخصوصا خانواده شوهرم
البته اوناهم زیاد باهاش حرف نمیزنن

دقیقااا پسر من اینجوری یه جوری وابسته پدرشوهرمه

دقیقا مشکل منم همینه بعضی وقتا باخودم فکرمیکنم میگم نکنه کم کاری ازمنه

ول کن بزار اینجوری باشه میری اونجا دیگه راحتی

نگران نباش یه دورست بعدش از سرش میره