۸ پاسخ

ای جان عزیزم تک تک این لحظه ها برات عبادت نوشته میشه گلم دیگ چیزی نمونده

منم همینم ازحاملگی متنفرشدم

منم کمرم درد میگیره میل ب غذازیادندارم

اه دمه باجی
ت باز شکر خدا ت ماه نهمی
من چی !
دارم میمرم از درد بدنم ،از درد شکم و استخونم از پریشب هم ک التهاب دارم سوزش دارم میمرم
دیشب انقد درد داشتم رفتم بیمارستان بخاطر التهاب
انقد مث مار دور خودم پیچده بودم درد کشیدهبودم فداش بشم پسرم ترسیدهبود ضربان قلبش همش بالا بود
چقدر شیرینی خوردم ،بهم اکسیژن وصل کردن ضربان قلبش نمیومد پایین احر سر بهم آرامبخش زدن ضربانش نسبتا بهتر شد

وای نگو از عصر دارم خفه میشم فقط گریه میکنم

اخی عزیزم ایشالله دیگه آخراشه سختی تموم میشه دلبندت و بغل میگیری لذت میبری این روزا هم شیرینی خودش و داره

عزیزم ایشالا چشم بهم بزنید این چند هفته ام میگذره و بسلامتی نی نی تونو بغل میگیرین ، طبیعی این حالاتتون تو این دوره ادم خیلی از لحاظ احساسی ضعیف میشه

منم دور نافم دردمیکنه شوهرمنم خونه نیست رفته ماموریت هممون همدردیم

سوال های مرتبط