امشب اومدیم خونه مامانم اینا پسرم از رو کابینت یه بسته کبریت برداشته بود منم غرق صحبت بودم یهو دیدم یه کبریت درآورد و کشید روشنش کرد 😐خودشم ترسید انداخت زمین، اصلا هنگ کردم جدیدا خیلی دست به کارای خطرناک میزنه همشم میشه کنار گاز باشم آشپزی کنم از سرش نمیفته، بچه‌های شماهم اینجورین؟ من حس میکنم دخترا آروم ترن

ن بابا دختر منم هزار ماشالله شیطون شده قبلا اینجوری نبود الان ی کارای خطرناکی میکنه

واویلا وروجک

گلم لطفا احساستو نسبت به دخترا تغییر بده🧐دختر من از صدتا پسر شلوغ تره، هرجا کبرین ببینه قسمت صورتی رنگشو یواشکی میخوره😮‍💨،انقد شلوغی میکنه که نگو از مبل ها اویزون میشه خم میشه کمد رو میگیره و....
پدرشوهرم میگه از بچه های خودم و نوه های قبلیم خیلی شلوغ تره، دائما در خال خرابکاری هست،انقد شلوغی میکنه که وقتی برا غذا خوردن نداره😥

دختر من ماشالله شیطونه پسرم کوچیک بود آروم همه چیش خوب بود حتی خوابش

دختر منم غفلت کنم میره سراغ کبریت🤕

دختر من گاز رو باز میکنه کبریت روشن میکنه در رو باز میکنه از پله ها میپره پریزهارو دس میزنه کمد ها رو میریزه بیرون میشینع توشون خلاصه یه لحظه نگاش نکنم یا مارو به کشتن میده یا دور از جونش خودشو پریروز اتاقشو جمع میکردم خودشم پیشم بود دیدم بوی گاز خونه ارو برداشته رفتم نگا کردم دیدم پنج تا شعلع گاز رو باز کرده گفتم وای خدا اینو تو باز کردی برگشته میگ آره میخواستم تولد بگیرم منظورشم از تولد اینک کبریت بزنی گاز روشن شه خخخ قرار بود واسه یه محله تولد بگیره

ن اشتباهه حست دختر من دسشویی میرم یهو میبینم غیب میشه میره سراغ قیچی سوزن عاشق من چیزا خطرناک دور یا بالا گذاشتم البته محیط بیرون میترسه از من جدا بشه خیلیم نق نقو منو می‌چسبه

دختر من همش میچسبه بهم و نق میزنع 😑 شیطونی بلد نیس