۵ پاسخ

میدونم حرفم اشتباهه شما هم مثل خودش رفتار کن با دوستات رفت و امد کن ، بدون خودش مسافرت برو ، خونه پدرت برو .......، کمتر هم بهش توجه کن شکلی وانمود کن برات اهمیتی نداره ، چون مردا هر چی بهشون توجه کنی دورتر میشن ، زیاد بهش زنگ نزن کجایی چرا نمیای ، بزار فکر کنه از الویت افتاده

نمیدونم واقعا آدم تا درک نکرده باشه نمیشه چیزی بگه مثلا نمیشه کسی بره با دوستاش صحبت کنه اونا نصیحتش کنن یا بترسونیش درخواست‌ طلاق بدی

امیدوارم عزیزم قبل اینکه سرش ب سنگ بخوره عاقل بشه اگه با قهر و مشورت بزرگتر و مشاوره و اینا جواب نگرفتی بچه هات بهونه کن یه شب ک بیرون بود زنگ بزن بگو بچه ها بهونه میکنن بیا خونه وقتی خونه است اونقدر بهش محبت کن و دعوا نکن که خونه بیشتر بهش خوش بگذره یا باهاش شرط بزاز هفته ای دوبار فقط پیش دوستاش باشه بقیه شبا خونه باشه پیش بچه هاش

آخه چرا؟
منم خیلی بدم میاد از این کار
باهاش صحبت کن
بگو بجای این کارا بیا با بچه هات بازی کن
کمک حال تو باشه یه کم

خستم روحم درد می‌کنه 😭😭😭

سوال های مرتبط

مامان نورا مامان نورا ۱۳ ماهگی
سلام مامانی عزیز خسته این روزهای شیرین و سخت نباشید خواستم اینجا یه تجربه بگم از خودم از روزهای که نورا ساعت ۶صبح پا میشدم و منم تا ۲ شب مشغول تمیز کردن خونه بودم و صدای نورا برام مثل پتک بود و همیشه نالان از اینکه چرا بچه من ۶بیدارم میشه تو خونه بازی میکرد راه دست می‌گرفت به وسیله ها که بلند شده میگفتم دردسرم بیشتر شد تا هفتم مرداد امسال و نورا سالم تا شب بازی کرد نه بی قراری نه چیزی یهو شب که اومدم کنارش بخوابم دیدم تب داره و شروع یه ماجرا ....
بیمارستان ،سرم،انژیوکت،جواب آزمایش های بد،تب قطع نشده و من مادر...
هر روز یه برگه جدید هر دکتری که معرفی میکردن می‌بردیم و متاسفانه بازم تب
آخرین اکو گفتن نورا التهاب قلبی داره و من معجزه خدا رو دیدم الان خونه ایم خداروهزار مرتبه شکر داره بازی می‌کنه همه جا بهم ریخته س خدارو هزار مرتبه شکر می‌دونم خسته میشم اما ناشکری نباشیم هیچی جز سلامتی بچه غصه نداره نه خونه نه ماشین نه حرف مادرشوهر نه هیچ چیز دیگه ای
هر لحظه خدا رو برا سلامتی بی مزد و منتی که به خودمون و خانواده مون داده شکرکنید
خدایا ازت ممنونم که نورا ی منو سالم دوباره به بغلم برگردوندی