سلام خانما شبتون بخیر من ام روز رفتم خواهرمو بردم مدرسه مدرسه ای ک خودم توش تحصیل کردماخ ک چقدر دلم تنگ شد وارد مدرسه کشدم تمام کارهامون تمام خاطراتم ک تو اون مدرسه داشتم جلو چشمام امد اخ ک چقدر دلم تنگ شد گاهی یک چیز کوچک میتونه ارزو خیلی بزرگی باشه ارزو منم تحصیله

پس من چی بگم که کل زندگیم تو درس و خوابگاه و دانشگاه بود و ۷ سال هیچ جا نرفتم همش تو خونه هستم

منم یه سال خوابگاه بودم خیلی خوش گذشت الان هر وقت از جلو خوابگاه رد میشم تک تک خواطراتم یادم میاد آرزو میکنم یه بار دیگه تو اون موقعیت باشم ولی حییف که گذشته

آی که دلم لک زده واسه حیاط مدرسمون😍والبته خاطره ی بسیارتلخم که نمیتونم از صدقدمیش رد بشم که داغون میشم

آخ قلبم💔

اینم مدرسه کودکی ام