۵ پاسخ

دقیقا دختر من سیب موز خیار دیگه هیچی نمیخوره من ناراحتم دلم میخواد بخوره میوه های دیگه
واسش آب پرتقال با لیمو شیرین میگیرم با هزاران بدبختی بهش میدم میخوره

من اینجوری با این روش بهش انواع غذا و میوه میدم مثلا میگم تو و بابا چشاتو ببندین بعد بگین این چه میوه ای هست

ای جااااان خیییییلی هم عاااالی

چقدر خوب امتحانش میکنم.
مرررسی عزیز

چه باحال

سوال های مرتبط

مامان مهدیار مامان مهدیار ۲ سالگی
پسرم الان ۷ سالشه. وقتی تازه سه ساله شده بود، یک دوره تربیت مربی مهد می‌رفتم، اونجا در باب تربیت جنسی مطرح کردند که در این سن باید به بچه ها بگیم که بعضی از اعضای بدن خودش و پدر و مادر، خصوصی هست و باید از حریمشون محافظت بشه و‌ در قالب بازی این رو آموزش بدید. بعد از این ماجرا، انگار بچه ام روی این موضوع حساس شد و مدام به سینه های هر زن و دختری که میدید نگاه می کرد، دایم اسم ممه رو می آورد و می‌گفت: اینجا خصوصیه. خودش بعضی وقت ها به سینه های من و خاله هاش و عمه هاش دست میزد و بعد معذرت میخواست و خودش رو تنبیه می کرد. یکبار هم که توی گوش زن دایی اش گفته بود چه ممه های خوشگلی داری، اما نباید به ممه های تو دست بزنم چون خصوصیه. ما خیلی به روش نیاوردیم تا مگر با گذشت زمان این موضوع حل بشه. دست زدن به سینه های زنان کمتر شد؛ اما از حدود ۶ سالگی، دوباره کنجکاوی زیادی نسبت به لمس و دیدن سینه پیدا کرد... مخصوصا لمس و دیدن سینه های من که مادرش هستم داشت، مرتب به من میچسبید و با عرض معذرت به سینه های من دست میزد و حتی سعی میکرد دستش رو تو لباس من هم ببره و میگفت من ممه های تو رو میخوام ببینم و بخورم. حتی یک روز دیدم مادر شوهرم ایستاده بودند که به سینه های ایشون دست زد، و شروع به مالیدن کرد. مادر شوهرم حواسش رو پرت کرد و چیزی نگفت؛ اما اون چند دقیقه بعد دوباره این کار رو با شدت بیشتری تکرار کرد. واقعا گفتن این مسائل خیلی برام سخته اما دیگه به ستوه اومده بودم. خیلی به من می چسبید. یک دختر خاله دو ساله هم داشت، وقتی یکبار خاله اش داشته شیرش میداده و اومده و گفته میخواد نگاه کنه. یک بار هم بدو بدو اومده به سینه خاله اش دست زده و رفته. روزهای اول مدرسه بود که به من گفت دیگه سینه های تو رو دوست ندارم و دوست دارم سینه های یه خانم دیگه رو ببینم. بدون خجالت اومد و گفت که من دوست دارم سینه های لخت فلانی رو ببینم و اسم خانم معلمش رو آورد... من هم رفتم کلاسش رو عوض کردم. خوشبختانه از وقتی که مدرسه میره، دیگه به سینه من‌ یا بقیه دست نمیزنه اما خیلی بد و خیره به سینه زنان نگاه میکنه. هر چی که بهش میگم اینجوری نگاه نکن، گوشش بدهکار نیست. چرا این پسر اینجوری شده؟ باید باهاش چکار کنم؟ اقوام میگن که توی خونه با لباس های لختی و باز بگردم تا ببینه و چشم و دل سیر بشه اما من میترسم که بدتر بشه.