پارسال اینموقع ها بود من کلی تاخیر داشتم تو پریودیم بیبی چک زدم خط افتاد نمیشد تشخیص داد از خرابی تسته یا مثبته ب شوهرم گفتم منفیه شوهرم با چه ذوقی گف پاشو حاضر شو بریم ازمایش بیبی چک ولکن سریع برد منو ازمایشگاه تا ازمایش اماده شد رفیتم باهم کلی لباس بچه نگا کردیم شام خوردیم خیلی امیدوار بود خوشحال زنگ زد به ازمایشگاه گفتن ک منفیه🤗داشتیم غذا میخوردیم حال شوهرم گرفته شد بمن معلوم نکرد ک ناراحت نشم غذامو بخورم الکی گف جوابو نگفتن گف باید حضوری بیاید یکسال از اونموقع گذشت هیچی ب هیچی دیگ شوهرمم ن امیدی داره ن ذوقی خیلی دوس دارم خبر بابا شدنشو بدم بهش اما خب😢

مطمئن باش یروزی این روزای تلخ سخت براتون خاطره میشه و با دیدن نی نی قشنگتون لبخند میاد رو لبتون❤️

عزیزم پیامتو خوندم خیلی ناراحت شدم خداانشالله به حق حضرت فاطمه زهرا دامنتو سبز کنه عزیزم هرچی خیره برات پیش بیاد نگرانم نباش من دوتا ازنزدیکام بعداز کلی ناامیدی خدا حاجت دلشون و داد

سلام توکل کن به خدای بزرگ و اعمه و فاطمه ی زهرا انشالله که زود زود بهتون نی نی میده

این دوران خیلی سخته ولی خدا بزرگه انشالله همه ماهایی که منتظریم دلمون شاد بشه

خوب عزیزم باید دارو مصرف کنید هم‌خودت هم شوهرت مهمترین مسئله اینه که اول شوهرت درمان بشه

دقیقا منم حسرت خوردن شوهرمو میبینم که چی جوری ناراحته ولی به روی من نمیاره 😭😭

وای چقده من