۷ پاسخ

پسرمنم دقیقا اینجوریه

منم حالم بده دخترم هیچی بجز شیر نمیخورع

اگه سخت بگریی سخت میگذره واست

یعنی خواهر پشت دستم داغ کردم دفه دیگه بچه دار بشم بخدا ناشکری نمیکنم ولی کلا سیستم بدنم بهم ریخته زیر چشام گود افتاده معده برام نمونده چقد سخت بچه داری

عزیزم
اون تازه ۱ سالشه
نمیخوام احساس بدی بهت بدما
فقط خودتو بذار جای اون
شاید برای تو چاقو یا جنگتل یا ظروف شکستنی یه چیز کاملا معمولی و تعریف شده و عادی باشه
برای اون یه دنیای ناشناخته‌اس که تموم سلول های بدنش دارن بهش دستور میدن که برو ببین اون چیه؟؟!!
اون نمیتونه خودشو کنترل کنه و ب حرف تو گوش بده و ب بدنش دستور توقف بده
همونطور ک تو نمیتونی ب قلبت دستور متوقف شدن بدی!!میتونی؟؟؟
پس سعی کن
از خودت بیشتر توقع داشته باشی ک درکش کنی
تا از بچت...
اینجوری خیلی راحت تر میشی
خونت رو تا حد خیلی زیادی ایمن کن ک نخوای بهش هی بگی نکن نرو نخور و ...
سعی کن تا میتونی از کلمه ی *نه* کم استفاده کنی
یسری چیزا با وجور اینکه خطر دارن
مثلا ظروف شکستنی
در حضور خودت اونی ک لازم نداری رو بده بهش بهش توضیح بده چیه کاربرد و جنسشم کامل بگو و حتی شده خودت اون ظرف رو بشکون ک ببینه و بفهمه
یا مثلا
هلیا خیلی دوس داره من اشپزی میکنم بغلم باشه و دخالت کنه
خوب
من همون موقع
یه کاسه اب و چند تا قاشق و کفگیر و ملاقه و لیوان پلاستیکی و جاقو پلایتیکی ی مقداری بیسکوییت و نون میدم
زیرش ی زیرانداز میندازم
قشنگ سرش گرم میشه
در اخر بگم
خودت رو تصور کن
که نه اسم وسایل رو میدونی
نه میتونی حرف بزنی
و نه اسم احساسات مثل گرسنگی و خواب و ... رو درک میکنی


حالا میخوای ب یکی بگی ک داری از گشنگی میمیری
چیکار میکنی؟؟؟
گریه...
چون هیچکاری از دستت بر نمیاد...

عزیزدلم بچه‌ها شرطی میشن، وقتی یکبار با غر مداوم چیزی که میخواد رو بدید یاد میگیره همون روش رو ادامه بده، وقتی سرش داد بزنید اون رو نوعی نوجه اطلاق میکنا و یاد میگیره که کاری کنه که باز هم داد بزنید نا توجهی که میخواد رو دریافت کنه.
ایرادی نداره که داد زدید، خستگی و استیصال شما قابل درک هست.
تو این سن برای دندون و جهش رشد کمی توجه و مراقبت میطلبن، ما نمیتونیم درد دندونشون و سردرگمی جهش رشد بچه رو درک کنیم فقط کاری که ازمون برمیاد توجه و توجه و توجه هست.
همین الان که دارم براتون مینویسم تقریبا تا ۵ صبح بیدار بودم چون بدخواب شده بود و مدام شیر میخواست و نق میزد، ۷ صبح مجدد برای شیر بیدار شد و ۸ رسما از خواب بیدار شد، الان یک ساعت و نیمه کنارش نشستن تا بازی کنه و نقش بهتر بشه. با خواب عصر کامل سر حال میشه و من تا حدودای ساعت یک باید باهاش مدارا کنم و نازشو بکشم

عزیزم از دندونش نیست؟ بعد میبینی غر میزنه ببرش بیرون. تنها چیزی که بچه ها رو ساکت میکنه بیرون رفتنه. بچه منم خیلی غر میزنه میبرم بیرون اوکی میشه

سوال های مرتبط