منم عین شما گرفتم بعد رفتم مسافرت دوباره دادم.
ولی ی روز چسب برق مشکی زدم گفتم اوخ شده دیگه سمت سینم نیومد .ولی بهت بگما هنوزم لب ب غذا نمیزنه
اینجور بچه ها ک وابسته شیرن رو باید یبارکی بازشون کرد شرایطتت دقیقا مثل دختر منه ن شیر پاستوریزه میخورد ن غذا بقول خودت سینه منم زخم شده بود گاهی فک میکردم داره خون رگ هام رو میمکه از بس شیرم کم بود و خسته میشدم بالاخره دلو زدم ب دریاو و یبارکی از شیر گرفتمش دو سه روز اول برای بچه سخته ک اونم باید حواسشو پرت کنی باهاش بازی کنی و ب وقت گریه هاش صبوری کنی
منم دقیقا پسرم بسیار وابسته بود شروع کردمتدریجی ووسطش مریض شد وقتی خوب شد دوباره شروع کردم تا میاد سمت سینه یه چیزی که دوست داره بهش بده تنقلات که دوست داره و بگیر بزار توخونه باشه بعد من پسرم یه عروسک خوک داشت اون تایم خیلی دوستش داشت واسش تازگی داشت بهش گفتم خوک میگه می می نه تا میومد بخوره دستم میکردممیگفتممی می نه بد اخلاق شد ولی یه چند هفته اینجوری بود من شیر شب و بعدش قطع کردم قطع اونخیلی اذیتم کرد
عزبزم منم تجربه مشابه شما رو دارم چاره ای نداری جز اینکه یهوویی از شیر بگیریش اصولا روش تدریجی اصلا جواب نمیده
من الان چهار روزه گرفتم بهتر شده همه چیزش
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.