از دیشب شروع کردم به غر زدن...
از عصرش یه سردرد خیلی بدی گرفتم که حتی سرمم بالا و پایین نمیتونستم کنم باخودم غرمیزدم که یه قرص استامینوفن ۵۰۰چه دردی رو خوب میکنه آخه...
که همزمان پریودم شدم که کمردرد و دل دردش که هیچ...
نزدیک دو ماه بیدار خوابی که بماند...
که خدایا این بچه چطورشه که نمیتونه یه خواب با آرامش و کیفیت داشته باشه
دلمم براش کبابه صبح که پامیشه انگار نه انگار که خواب بوده دیشب...
خلاصه تا تونستم غر زدم و نق زدم تا به همین عصری...
گاهی ما هم کم میاریم نه وقت درست و حسابی برای خودمون داریم نه حتی غذای گرم و به موقع...دگه کمردرد و اینا بمونه...
چه میشه گفت...
اگه هر ربع ساعتی یکبارم شب پامیشم میزارم آرین رو پام تکون میدم تا بخوابه و دلیلشو نمیفهمم...
نمیدونم از اظطراب بعد مرخص شدن بیمارستانه یا چی...
خلاصه سخته ولی ما مادریم ...
در کنارش همسر شایدم بعضی ها مادر دوم یا سوم که خدا قوت بده به همه که خلاصه سخته این دوران ولی میگذره و هیچ چیز دائمی نیست...
با هر ربع ساعت غر زدن و صدای گریه هاش تو گوشم و بلند میشم بازم میگم خدایا شکرت...

۸ پاسخ

ولی امشب بهم تلنگر بیشتری خورد و
متوجه شدم پدرم تصادف بدی کرده و فقط خودش جان سالم برده و خدامیدونه با چه خوشحالی اشک ریختم و خداروهزاران بار شکر کردم
خواستم بگم مامان جان هرچقدرم سختته و خسته میشی بازم فقط بگو خدایا شکرت که خانوادمون سالمن و کنارمونن
جز شکرگذاری هر لحظه دیگه چیزی نیست
خدایاشکرت
ببخش اگه ما بنده های ضعیف تو گاهی غر میزنیم ولی تو به دل نگیر و هوامونو بیشتر داشته باش
خدایا شکرت برای همه خوب و بدت

🥹🤍🤲

منم اینروزا خیلی غر میزنم و بلافاصله از خودم بدم میاد حس میکنم ناشکری میکنم واسه این بچه سالم و زیبا که سالها آرزوشو داشتم بعدش میگم خدایا غلط کردم غر زدم درسته خیلی شیطونه نه خوابش نه خوراکش سرتایمه خیلی وابستس ولی من واسه همین بچه چیا ک نکشیدم
خدا کوچولوهامونو در پناهت نگه دار به ماهم صبر و تحمل بیشتری عطا کن

منم همه ی اینارو دارم عزیزم
کاملا درکت میکنم من اون دختری بودم که اتاقم همه چیم سوا از بقیه بود اگه یه نفر صبح ناخواسته پاشو تو اتاقم میذاشت و یکم بدخواب میشدم خونه رو رو سر خودمو بقیه میذاشتم ک چرا بد خوابم کردین
ولی الان همه چیز کاملا عوض شده هر یه ساعت بیدارم چه اذیتا که نمیکشم
دیگه نمی‌دونم خواب چیه حتی نمی‌دونم شایدم جواب اون نونور بودناست ولی هرچی هست دیگه مادر شدیم و مادر ینی ستون همه ی زندگی انقدر باید محکم باشیم تا نزاریم کوچکترین گزندی خانوادمونو تهدید کنه و همیشه در آرامش و سلامت باشن 🌹

پسرمنم بدخابه واقعا سخته من باردارم هستم اماخداروشکرمیکنم بخاطر سلامتی بخاطر تمام نعمتهایی که خداوند بهمون داده 🙏
وخداروشکر پدرتون سالمه 😍پدر و مادر بزرگترین وبهترین دارایی هستن🥰 سایشون مستدام🌹

خدایا شکر

الهی شکر...عزیزم ممنونم ک‌بهمون یادآوری کردی نعمتامونو..خیلیاهستن درآرزوی‌این بیدارخوابی وکم خوابی ماهستن بخاطربچه...راس میگی

خداروشکر ک سلامت هستن پدرتون

دختر منم خیلی کم خوابه
منم خیلی خستم😑😶

سوال های مرتبط

مامان امیر عباس 😍 مامان امیر عباس 😍 ۱۱ ماهگی
نمی‌دونم شمام این حس رو دارید یا نه!
ولی من از وقتی مادر شدم اخلاقم فرق کرده رفتارم فرق کرده
انگار یه خورده که چه عرض کنم بعضی مواقع خیلی زود حساس میشم عصبی میشم به کمترین توجه نسبت به بچم سریع جبهه میگیرم
نمی‌دونم این کارم درسته یا نه، ولی انگار کم لطفی نسبت به بچم رو نمیتونم تحمل کنم
انگار بعد از مادر شدن همه چیز فرق می‌کنه علایق سلیقه همه چیز انگار همه ی دنیات میشه یه موجود کوچولو که خودت پرورشش دادی و ۹ ماه خودت تغذیه اش کردی تا شده اینی که الان میبینی، چه صبوری هایی کردی چه دردایی رو کشیدی چه سختی هایی کشیدی ولی همه و همه رو به خاطر اون کوچولو که تو خونت تو دلت جا باز کرده تحمل کردی
یه کوچولویی که با اومدنش زندگی همه تغییر کرد یه فرشته!
یه فرشته ای که هربار نگاش کنی خدا رو به خاطرش شکر می‌کنی و خوشحالی از داشتنش، با خندش میخندی با گریه اش ناراحت میشی!
روزی که خدا فرشته‌اش رو بهم داد فکر میکردم از پسش برنمیام و نمیتونم ولی نمی‌دونم این حس مادری چیه که همه جوره داره منو میسازه اصلا انگار نسبت به دوران متاهل بودنم منو کلا عوض کرده، منی که حوصله بچه نداشتم الان دارم صبوری رو بیشتر میکنم منی که اونقدر خوابم سنگین بود حالا با یه صدای گریه از خواب بیدار میشم، منی که کسی موهامو میکشید سر و صدا میکردم ولی الان فقط میخندم به کاراش، نمی‌دونم خدا چی دید تو زن که این حس قشنگ و دلچسب رو قسمتش کرد، ولی هرچی بود خوشحالم از اینکه صاحب به این حس شدم 😍😍😍😍

ان‌شاءالله قسمت چشم انتظارا به حق میلاد حضرت مادر ♥️♥️

ببخشید اگه سر هم بندی شد ولی یه متن خوشگل می‌خوام واسه روز مادر بنویسم انشاءالله برسم بنویسم😊☺️
ببخشید اگه اشتباه و اشکال داره 🥰🥰☺️
مامان فرشته ها❤👼👼 مامان فرشته ها❤👼👼 ۱۰ ماهگی
تا حالا ۳ تا دکتر دختر مو بردیم هیچ کس نمیدونه دخترم چه مشکلی داره که شب که میشه نمیتونه از درد بخوابه تا استا ندیم،نمیتونه بخوابه حتی چند شب آخر استا هم جواب نمی داد سوار ماشین میشیدیم نصف شب تو خیابون یا سرشب،این جوری میشه یا نصف شب با گریه بلند میشه هر چی راه میبری بیفایده دکتر دیشب دوباره بردیم گفت نه گوشش نه سینه هاش نه گلوش چرک نداره،تو شکمش هم نفخ نیست بچه کاملا سالمه،ولی باز کولیکیز با استامینفون داد گفت درد داشت بده،یه ژله بی حسی که بر خلاف همیشه باریج میخریدم اونم خریدم حالا دیشب باز درد اومد ولی استامینفون که دادیم برخلاف شب های دیگه که اثر زیاد نداشت بچه آروم خوابید امروز هم نق نزد ولی امشب یک ساعت راه بردم چشم ها بسته میشه ولی گریه میکنه مجبور شدم استا دادم الان آروم خوابیده ،انقدر میترسم نکنه مشکل بدی داره😔😔خواهرم میگه دندون ولی دخترم دو ماهه این جوریه ،دو تا دندون در آورد دیگه هم در نیومد، اخه دندان انقدر درد داره ؟؟؟تو رو خدا اگه تجربه مشابه دارید بگید