نمی‌دونم شمام این حس رو دارید یا نه!
ولی من از وقتی مادر شدم اخلاقم فرق کرده رفتارم فرق کرده
انگار یه خورده که چه عرض کنم بعضی مواقع خیلی زود حساس میشم عصبی میشم به کمترین توجه نسبت به بچم سریع جبهه میگیرم
نمی‌دونم این کارم درسته یا نه، ولی انگار کم لطفی نسبت به بچم رو نمیتونم تحمل کنم
انگار بعد از مادر شدن همه چیز فرق می‌کنه علایق سلیقه همه چیز انگار همه ی دنیات میشه یه موجود کوچولو که خودت پرورشش دادی و ۹ ماه خودت تغذیه اش کردی تا شده اینی که الان میبینی، چه صبوری هایی کردی چه دردایی رو کشیدی چه سختی هایی کشیدی ولی همه و همه رو به خاطر اون کوچولو که تو خونت تو دلت جا باز کرده تحمل کردی
یه کوچولویی که با اومدنش زندگی همه تغییر کرد یه فرشته!
یه فرشته ای که هربار نگاش کنی خدا رو به خاطرش شکر می‌کنی و خوشحالی از داشتنش، با خندش میخندی با گریه اش ناراحت میشی!
روزی که خدا فرشته‌اش رو بهم داد فکر میکردم از پسش برنمیام و نمیتونم ولی نمی‌دونم این حس مادری چیه که همه جوره داره منو میسازه اصلا انگار نسبت به دوران متاهل بودنم منو کلا عوض کرده، منی که حوصله بچه نداشتم الان دارم صبوری رو بیشتر میکنم منی که اونقدر خوابم سنگین بود حالا با یه صدای گریه از خواب بیدار میشم، منی که کسی موهامو میکشید سر و صدا میکردم ولی الان فقط میخندم به کاراش، نمی‌دونم خدا چی دید تو زن که این حس قشنگ و دلچسب رو قسمتش کرد، ولی هرچی بود خوشحالم از اینکه صاحب به این حس شدم 😍😍😍😍

ان‌شاءالله قسمت چشم انتظارا به حق میلاد حضرت مادر ♥️♥️

ببخشید اگه سر هم بندی شد ولی یه متن خوشگل می‌خوام واسه روز مادر بنویسم انشاءالله برسم بنویسم😊☺️
ببخشید اگه اشتباه و اشکال داره 🥰🥰☺️

۸ پاسخ

عزیییزم خیلی قشنگ نوشتی دقیقا همون حسایی که فکر میکنم همه ما مامانا داریم اصلا وقتی خودمو هم مامان خطاب میکنم قند تو دلم آب میشه خدا همه کوچولوهامونو حفظ کنه به اونایی که میخوان هم بده شب یلدا همگی مبارک ❤️❤️❤️😘😘😘😘

دقیقا همینطوره خداروشکر بابت وجودبچه هامون اگه دخترم نبوداصلا دلم نمیخواست زندگیموادامه بدم

اينقد قشنگ بود ك اشك تو چشام جمع شد❤️

اتفاقا هم قشنگ نوشتی هم همه این حسا رو منم درک کردم مخصوصا اون بیدار شدن با صدای بچه 🥹🥹صبوری و کشیدن موها و بقیه کارتش و حس مادرانه که از همه حواس پنجگانه قوی تره 😍🥹روزی همه بشه به قول تو چشم انتظار ها روزیشون بشه الهی

منم دلهره شدید گرفتم عصبیم میگن برپ دکتر

😍😍😍

بهم درخواست بده عزیزم❤️

چقد قشنگ🥹🥰.

سوال های مرتبط

مامان آرین✨️🧸 مامان آرین✨️🧸 ۱۱ ماهگی
از دیشب شروع کردم به غر زدن...
از عصرش یه سردرد خیلی بدی گرفتم که حتی سرمم بالا و پایین نمیتونستم کنم باخودم غرمیزدم که یه قرص استامینوفن ۵۰۰چه دردی رو خوب میکنه آخه...
که همزمان پریودم شدم که کمردرد و دل دردش که هیچ...
نزدیک دو ماه بیدار خوابی که بماند...
که خدایا این بچه چطورشه که نمیتونه یه خواب با آرامش و کیفیت داشته باشه
دلمم براش کبابه صبح که پامیشه انگار نه انگار که خواب بوده دیشب...
خلاصه تا تونستم غر زدم و نق زدم تا به همین عصری...
گاهی ما هم کم میاریم نه وقت درست و حسابی برای خودمون داریم نه حتی غذای گرم و به موقع...دگه کمردرد و اینا بمونه...
چه میشه گفت...
اگه هر ربع ساعتی یکبارم شب پامیشم میزارم آرین رو پام تکون میدم تا بخوابه و دلیلشو نمیفهمم...
نمیدونم از اظطراب بعد مرخص شدن بیمارستانه یا چی...
خلاصه سخته ولی ما مادریم ...
در کنارش همسر شایدم بعضی ها مادر دوم یا سوم که خدا قوت بده به همه که خلاصه سخته این دوران ولی میگذره و هیچ چیز دائمی نیست...
با هر ربع ساعت غر زدن و صدای گریه هاش تو گوشم و بلند میشم بازم میگم خدایا شکرت...
مامان شاهان مامان شاهان ۱۲ ماهگی
پارسال لحظه شماری میکردم که ۱۴ هم بشه برم سزارین بشم چقد میترسیدم منی که از یه آمپول میترسیدم حالا چطور برم اتاق عمل چطور سزارین انتخاب کردم از طبعیی وحشت داشتم اما. تووای روزا هم ترسم بیشتر شده بود برا اتاق عمل حالا من مونده بودم با سنگیا ها روزا آخر و ترس زایمان .. ولی نمیدونم خدا خیلی کمک کرد ایقد راحت شده بود برام اون روز وقتی که شاهانم از شکمم در اوردن صدای گریه اش تو گوشم شد قشنگ ترین صدای عمرم
اون صورت پنبه ایی که گزاشتن رو صورتم شد خوشبترین عطر دنیا برام همونجا تو ریکاوری با اینکه سردم بود خیلی خدا رو شکر کردم که بهترین هدیه قشنگ برا تولد منو شوهرم داد و شد تمام وجودم
یکسال که من مادر شدم تازه میفهمم سخت ترین شغل دنیا مادری هست
مادری که برا هر چیز میترسه برا کوچکترین و ابتدایی ترین چیزا اینقدی شلوغش میکنه تا خیالش آروم شه ولی باز دلهره داره
خدایا شکرت که بهم توان دادی سخت ترین سال زندگیم گذروندم باهمه ی سختیا که هنوز دارم و درگیرم با شاهان ولی خداجونم منو با هر چیز امتحان کن ولی با شاهان نه من تحمل ندارم بچه ام ناخوش ببینم شده یه تیکه از وجودم هر لحظه هر ساعت شکر برا بودنش برا وجودش امیدورام همه بچه ها سالم و تندرس باشن کنار پدر مادرشون 🌹🌹
مامان تیارا مامان تیارا ۱۲ ماهگی
میدونید چرا مادرای الان اکثریت افسرده ان،عذاب وجدان دارن همیشه؟
چرا مادرای قدیم اینجوری نبودن راحت بچه بزرگ میکردن تازه چند تا چندتا هم بچه بدنیا می آوردن.
همش بخاطر اینه که قدیما انقدر دکتر و روانشناس نداشتیم
انقدر آدما برای خودشون روانشناس بازی در میوردن
الان تا ی مادر سر بچش ی کم داد میزنه ماشالله همه دکتر و روانشناسن
:وااااااای سر بچت داد زدی این بچه فردا ی آدم پرخاشگر میشه
تا یه چیزی میدن به بچه بخوره واااااای این مواد خوراکی و نباید میدادی الان دیگ بچت دیر زبون باز میکنه یا سیستم ایمنی بچتو به خطر انداختی .
کافیه بگی من در طول روز نیم ساعت ،یکساعت بچم تلویزیون نگاه میکنه تا بتونم به کارام برسم .وااااای تلویزیون چرا با بچه اینجوری میکنی برای راحتی خودت به بچه آسیب میزنی بذار خونتو گند بگیره بذار شام شوهرت نون خالق سق بزنه اما برای بچه وقت بذار.یکساعت بچه رو می‌میسپاری به مادری خواهری کسی که یه کم فقط استراحت کنی و ب کارات برسی ماشالله همه دکتر و روانشناس میشن تو که به تفریح و استراحت و گردش فکر میکردی چرا بچه آوردی خوب تفریحاتتو میکردی بعد بچه میوردی .
بابا اون مادر هم آدم ربات نیست خواهش میکنم انقدر بهش حس عذاب وجدان ندید اون مادر از صبح با بچش داره سر و کله میزنه تا شب شماهام پیداتون میشه و حس عذاب وجدان و میدید بهش دیگ شب که میشه تایم خوابش باید بشینه باخودش بگه وای ک من چقدر مادر بدیم که این کارا رو کردم برای بچم همه اینا جمع میشه اون مادر یه مادر افسرده میشه که دیگ از همه چی خسته نه وقت میکنه ب بچه برسه نه ب خودش ن به همسرش و میشه یه مادر پرخاشگر که همش داد میزنه.