سلام خانما به نظرتون من چیکار کنم تا الان دوقلوهام گریه میکردن نمیخوابیدن رفتم شیشه شیر دوقلوهارو بشورم که شوهرم سرم داد زد که مامان من خوابیده تو از قصد سروصدا میکنی بچه هارو به گریه میندازی که مامانم نتونه بخوابه بخدا از بس به ننه اش وابسته هس خسته شدم خیلی بچه ننه هس الان ۱۰ روزه خونه ی ماست ن خواب دارم ن خوراک به شوهرمم بگم میگه تو چشم دیدن مادر منو نداری و ازاین حرفا اصلا به زندگی خودش اهمیت نمیده همش مادرم مادرم میکنه واسه بچه شیر خشک نمیخره اما مامانش میبره دکتر و رستوران با پول خودش من بدبخت چرا شانس ندارم آخه دلم گرفته😭😭

اون که انقدوابسته مامانشه واسه ی زن گرفت میموندپیش مامانش

ینی چی بگو مگه بچه از خونه بابام آوردم بچه تو هم هستاااا ینی چییی

شوهرمنم همین بودکه خدامادرش ازش گرفت خدایاتوبه ولی پیش خودم میگم اگه شوهرم باعدالت باهام رفتارمیکردوانقدمامانش به من ترجیح نمیدادالان زنده بود

خدا لعنت کنه چنین ادم هایی☹️☹️😐

نمیدونم دردمو به کی بگم همش مامانم انگار بچه دوساله هس با اینکه ۴۵ سالشه من خودم ۳۳ سالمه

وقتی برای بچه ۶ساله زن بگیرن همین میشه🤦‍♀️

شوهر منم انقدررر وابسه نادرش بود اخرش طلاقم داد

عزیزم غصه نخور ان شاالله بچه هات بزرگتر میشن و شادی دلت میشن مهم خودتی بعد بچه هات اصلا به حرفای شوهرت گوش نکن نه به حرفاش و نه به کاراش. خدا هست...

شوهر عوضی منم همینه

عزیزم به مادرشوهرت بگو شوهرتو از شیر بگیره خدایاااا توووووبههههه

بابا فک کردی حرفش از ته دلشه؟ بچه ها و شب بیداریش ومشکلات اقصادی کمرشو خم کرده ی حرف چرتی زده..همه حرفا ک از منظور نی

خب با مادر شوهرت حرف بزن یا منطقی با همسرت حرف بزن

ناراحت نباش گلم درست میشه باهاش حرف بزن ب پدرت بگو باهاش حرف بزنه الان تو دیگه تو توی زندگیشی اون بچه ها اولویت هستن گناه اونا چیه بزرگ بشن عقده ای میشن