۵ پاسخ

اره بعضی مادرا اصن رعایت نمیکنن بچه چشمش عفونت کرده اصن باز نمیشه اونو می‌فرستند کلاس

پیش دبستانی دختر منم اصلا رعایت نمی‌کنند بچه تب دار میفرستن سر کلاس😳😳

به خدا دختر منم یک ماهه مریضه دو هفست نفرستادمش
یه دو روز رفت ویروس گوارشی گرفت

لوزه خوب نمیشه جز با جراحی

حتما برید و ب مدیر یا معاون مهد بگین بچه مریض سرکلاس راه ندن اخه بچه ای ک مریضه باید خونه استراحت کنه سرکلاس چی میخاد...حتما دکتر خوب ببرید دارو میدن انشالا خوب میشه

سوال های مرتبط

مامان اهورا ♥️ مامان اهورا ♥️ ۶ سالگی
خدا جون چرا منو با بیماری اهورا امتحان میکنی آخه قربونت برم من جنبه اشو ندارم 😓 هر بار میرم دکتر یه درد جدید میگن 😢 اگ حوصله دارید بخونید
چهار روز پیش اهورا داشت بازی میکرد سرشو محکم خورد به در ورم کرد یکم گریه کرد یخ گذاشتم اوکی شد تا اینک دیروز صبح رفتیم سنجش برگشتیم یهو گفت چشمم درد میکنه همون طرفی ک خورده بود به در بعد یکم بعد گریه ک سرمم درد می‌کنه 😔 به بابام زنگ بزن بیاد زنگ زدم اومد گفت ببریم دکتر از سرش عکس بگیرن خلاصه ساعت دو رفتیم دکتر فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان با مصیبت وقت گرفتیم گفت نفر آخر برید تو
از این ور چند روز بود اهورا هم تعداد و هم حجم ادرارش زیاد شده بود به شوهرم گفتم ببریم دکتر کلیه همون ک پتاسیمش رو کنترل می‌کنه ببینه شاید از عوارض دارو های پتاسیمه رفتیم مطب به دکتر گفتم ، گفت این یا سنگ داره یا عفونت 😭 می‌نویسم سونو و آزمایش از اونجا بردیم یه جایی سونو کردن و آزمایش گرفتن آوردیم اونا رفتن پیش دکتر مغز و اعصاب من رفتم پیش دکتر کلیه ک اینا رو نشون بدم گفت کلیه هاش مادر زادی شدیدا سنگ سازه اما چون میگی از بچگی آب زیاد میخوره هیچ وقت سنگ نشده و همیشه پودر بوده و از طریق ادرار دفع شده 😭 اگ یه روز آب کم بخوره میشه سنگ 😓 از یه طرف دارو های پتاسیم و سنگ باهم متضادن می‌گفت من چیکار کنم نه به اون پتاسیم ضرر برسه نه به سنگ من گریه ام گرفت گفت بشین چرا گریه می‌کنی تقصیر تو نبوده ک تو نخواستی اینجوری بشه قیمت خدا بوده خلاصه دارو نوشت و برای یه هفته بعد تکرار آزمایش
از اونور شوهرم اهورا رو برده دکتر مغز و اعصاب گفته عکس مینویسم جوابشو بیارید برده عکس گرفتن دیگ مطب بسته بود الان داریم میریم عکس رو نشون بدیم انشاالله ک خیره
مامان اهورا ♥️ مامان اهورا ♥️ ۶ سالگی
خدایا خودت به اهورای من رحم کن هنوز خیلی کوچیکه الان درگیر دوا و دکتر بشه 😭این چه مشکلی بود ک گرفتارش شدیم آخه فقط امیدم به خداست چون هیچ وقت منو ناامید نمیکنه
چند روز بود آبریزش بینی و تک و توکی سرفه داشت دیروز صبح با تب بلند شد از یه طرف قرار بود ۵ شنبه ببریم آزمایش ک شوهرم گفت بیا امروز ببریم ینی ۴ شنبه ک ممکنه اگ اهورا برای تبش آنتی بیوتیک بخوره آزمایش ها تا ده روز درست نشون نده خلاصه ساعت ۱۲ ظهر دیروز بردیم آزمایش از اونجا رفتیم خونه مامانمم ناهار گذاشته بودیم خوردیم اهورا هم زیاد اوکی نبود تبشو به زور با پاشویه و استامینوفن کنترل میکردم خلاصه عصر ۸ جواب آزمایش اومد شوهرم برام فرستاد دیدم واویلا باز این پتاسیم زهرماری رفته بالا و کم مونده از مرز رد بشه با اینک دارو هاشو سر موقع میدادم و رژیمشو رعایت میکردم کل آزمایش بالا پایین شده بود دیگ شوهرم گفت پاشو ببریم دکتر ببینه رفتیم اونجا منو اهورا رفتیم تو شوهرم رفت یه کیلو پسته گرفت بسته بندی کرده بودن آورد چون دیگ یهویی شد نشد دنبال چیز دیگ بگردم دیر وقت بود چون در اصل نوبت دکترش شنبه بود ک میخواستم گل طبیعی بگیرم برا دکتر خلاصه رفتیم اتاق دکتر و آزمایش ها رو نگاه کرد گفت باز ک اوضاع اهورا نگران کننده شده بی کربنات و سدیم اومده پایین پتاسیم رفته بالا گفت بدن اهورا انگار ک هورمون استرس رو به اندازه تولید نمیکنه این باعث پایین اومدن بی کربنات از اونور بالا رفتن پتاسیم میشه گفت با هر گونه سرماخوردگی ، عفونت ، استرس زیاد چه غم چه شادی ، خدایی نکرده جراحی یا کشیدن دندون اهورا به دوز بالاتری از دارو نیاز داره 😭😭😭 قرصشو از یه دونه کرد دو تا و یه محلول ترکیبی نوشت تو نسخه. و اومدیم و برای دو هفته بعد باز تکرار آزمایش نوشت
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۶ سالگی
داستان از اونجا شروع شد ک من سر پسر اولم ک باردار شدم دکتر تو سونو فهمید ک رحمم دوشاخه و بهم گفت بارداری سختی داری و باید استراحت کنی منم تا جایی ک تونستم استراحت کردم تا ۳۵هفته دردم گرفت و زایمان کردم و خداروشکر پسرم دستگاه نرفت چون آمپول ریه هم زده بودم...بعد از شش سال دوباره تصمیم گرفتیم ک اقدام کنیم و باردار شدم و دکترم رو عوض کردم و بهش گفتم من رحمم دوشاخه سابقه زایمان زودرس دارم و مراقبت هامو ب موقع میرفتم و سونو هام همه سالم بود تا اینکه ۳۳هفته رفتم مطب چکاپ شدم گفتم تکوناش کم شده و مث قبل نیس دکتر گفت سریع برو بیمارستان نوار قلب بگیر رفتم و گفت ک نامنظم میزنه و باید بستری بشی آخه من سرفه شدید هم میکردم و حس بویاییم رو از دست داده بودم تا حدودی بعد گفتم شاید ب خاطر سرما خوردگیمه گفت ن باید ی شب بخوابی منم ب شوهرم گفتم و برو خونه با پسرم رفتند و صبح منو بردن سونو گفت همه چیزش خوبه وزنشم خوبه درشته بچه بعد دکترم ترخیصم کرد و اما گفت اگر تکون نخورد خبرم کن منم اطرافیان بهم میگفتند اشکالی ندارد تکوناش کمه ماه آخر جای بچه تنگ میشه و نمیتونه تکون بخوره