خدا جون چرا منو با بیماری اهورا امتحان میکنی آخه قربونت برم من جنبه اشو ندارم 😓 هر بار میرم دکتر یه درد جدید میگن 😢 اگ حوصله دارید بخونید
چهار روز پیش اهورا داشت بازی میکرد سرشو محکم خورد به در ورم کرد یکم گریه کرد یخ گذاشتم اوکی شد تا اینک دیروز صبح رفتیم سنجش برگشتیم یهو گفت چشمم درد میکنه همون طرفی ک خورده بود به در بعد یکم بعد گریه ک سرمم درد می‌کنه 😔 به بابام زنگ بزن بیاد زنگ زدم اومد گفت ببریم دکتر از سرش عکس بگیرن خلاصه ساعت دو رفتیم دکتر فوق تخصص مغز و اعصاب کودکان با مصیبت وقت گرفتیم گفت نفر آخر برید تو
از این ور چند روز بود اهورا هم تعداد و هم حجم ادرارش زیاد شده بود به شوهرم گفتم ببریم دکتر کلیه همون ک پتاسیمش رو کنترل می‌کنه ببینه شاید از عوارض دارو های پتاسیمه رفتیم مطب به دکتر گفتم ، گفت این یا سنگ داره یا عفونت 😭 می‌نویسم سونو و آزمایش از اونجا بردیم یه جایی سونو کردن و آزمایش گرفتن آوردیم اونا رفتن پیش دکتر مغز و اعصاب من رفتم پیش دکتر کلیه ک اینا رو نشون بدم گفت کلیه هاش مادر زادی شدیدا سنگ سازه اما چون میگی از بچگی آب زیاد میخوره هیچ وقت سنگ نشده و همیشه پودر بوده و از طریق ادرار دفع شده 😭 اگ یه روز آب کم بخوره میشه سنگ 😓 از یه طرف دارو های پتاسیم و سنگ باهم متضادن می‌گفت من چیکار کنم نه به اون پتاسیم ضرر برسه نه به سنگ من گریه ام گرفت گفت بشین چرا گریه می‌کنی تقصیر تو نبوده ک تو نخواستی اینجوری بشه قیمت خدا بوده خلاصه دارو نوشت و برای یه هفته بعد تکرار آزمایش
از اونور شوهرم اهورا رو برده دکتر مغز و اعصاب گفته عکس مینویسم جوابشو بیارید برده عکس گرفتن دیگ مطب بسته بود الان داریم میریم عکس رو نشون بدیم انشاالله ک خیره

تصویر
۲۶ پاسخ

امَّنْ یجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَیکشِفُ السُّوءَ وَیجْعَلُکمْ خُلَفاءَ الأَرْضِ﴾ (النمل: ۶۲)

قربون چشمای مهربونش🥺
این بچه ها خیلی مظلومن خدایا خودت مراقبشون باش🙏😭
بلا ازش دور باشه زهراجان نگران نباش

خب اینکه الان دردشو شناختید خوبه عزیزم بخدا توکل کن ان شاالله اهورا گلی هم خوب میشه

انشالله که چیزی نیست عزیزم من امشب سفره ی حضرت فاطمه دارم براش دعا میکنم

طاقت داشته باش قشنگم به خدا پناه ببر انشالله معجزه اش رو نشونت بده🥺🥺🥺🥺

الهیییی من بگردم برای دلت و اهورا جونم
چی‌شده اخه
زهرا تروخدا یچی نذرش‌کن😭
زهرامنم مریض شده
سه هفتس انقد سرفه میکنه کلافه شده
خوبم نمیشه😭😭
دوبارم بردمش دکت
از داروگیاهی بگیر تاانواع داروهای دیگه دادم بهش
بی فایده بوده😭😭

زهراالع سن جانینان الله سنه کمک السین نع چحدون🫂🫂انشالله کی جواب خوش اولار به حق باب الوائج🤲🤲🤲

عزیزمممم 🥰🥰🥰🥰
انشالله که چیزی نیس
توکل بر خدا ❤

خدابه حق خانم فاطمه زهرا اهورا جان رو شفابده

همه اینا ختم به خیر میشه دلت روشن ❤

خدا هیچکی با بچه ش امتحان نکن..منم پسرم شب ادراری داره با دارو درمان نشده ممکنه از منم سنگ باشه😭منم پسرم همش مریضه هلاکم بخدت

انشالله که چیزیش نیس براش ایت الکرسی میخونم

انشالله که به حق فاطمه چیزی نیست بچت صحیح وسالمه

ای خدا مام الان تو مطمبیم
ایشالا چیز مهمی نیست نگران نباش خدا بزرگه
پسر منم از دوسالگی انحراف چشم گرفت دوتا چشماش عمل شد خیلی طفلی اذیت شد الانم هی باید بیاریم چکاب
منم دایم استرس دارم که یوقت برنگرده انحرافش
یا چشم بدنشو نمیبنده برای تنبلی اذیت میشه گاهی میشینم گریه میکنم ولی باز میگم خداروشکر درمان داره

انشالله چیزی نیس گلم توکل به خدا🥺🤲🏻

😔😔
الهی خدا هیییچ پدرومادری‌ رو با بچه ش امتحان نکنه.
خدایا هیییچ بچه ای درگیر مریضی و دکترو بیمارستان نشه ایشالا.

الهی که با خبر خوب بیای و بگی چیزی نیس 🤲🏻🤲🏻
۷تا حمد میخونم واسه سلامتیش خوش خبر بیای ایشالا.

انشاله ک چیزی نباشه

چه بچه خوبی ماسک هم زده 😍😍😍

انشاله چیزی نیست نگران باش یه شفای حمد هم براش خوندم
ببینم مطب دکتر برزگر هستین؟؟؟؟

الهی چرا طفل معصوم اینهمه اذیت میشه 🥺🥺
ان شاالله جواب عکسش خوب باشه عزیزم به حق بی بی فاطمه زهرا اهورا جان زود خوب بشه

انشالله که چیزی نیست

انشالله خیره عزیزم نگران نباش خدا حفظش کنه براتون ماشالله 🥰سنجشش‌ خوب بود؟

عزیزم 🥺🥺🥺 ایشالله که چیزی نباشه
توکل بر خدا

ان شاالله خیره
توکل بر خدا
پناه بر خدا

ایشالله حالش هرچه زودتر خوب میشه

ان شاالله چیزی نباشه
اهورا جونم زودی خوب بشه

سوال های مرتبط

مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۶ سالگی
داستان از اونجا شروع شد ک من سر پسر اولم ک باردار شدم دکتر تو سونو فهمید ک رحمم دوشاخه و بهم گفت بارداری سختی داری و باید استراحت کنی منم تا جایی ک تونستم استراحت کردم تا ۳۵هفته دردم گرفت و زایمان کردم و خداروشکر پسرم دستگاه نرفت چون آمپول ریه هم زده بودم...بعد از شش سال دوباره تصمیم گرفتیم ک اقدام کنیم و باردار شدم و دکترم رو عوض کردم و بهش گفتم من رحمم دوشاخه سابقه زایمان زودرس دارم و مراقبت هامو ب موقع میرفتم و سونو هام همه سالم بود تا اینکه ۳۳هفته رفتم مطب چکاپ شدم گفتم تکوناش کم شده و مث قبل نیس دکتر گفت سریع برو بیمارستان نوار قلب بگیر رفتم و گفت ک نامنظم میزنه و باید بستری بشی آخه من سرفه شدید هم میکردم و حس بویاییم رو از دست داده بودم تا حدودی بعد گفتم شاید ب خاطر سرما خوردگیمه گفت ن باید ی شب بخوابی منم ب شوهرم گفتم و برو خونه با پسرم رفتند و صبح منو بردن سونو گفت همه چیزش خوبه وزنشم خوبه درشته بچه بعد دکترم ترخیصم کرد و اما گفت اگر تکون نخورد خبرم کن منم اطرافیان بهم میگفتند اشکالی ندارد تکوناش کمه ماه آخر جای بچه تنگ میشه و نمیتونه تکون بخوره
مامان ابوالفضل مامان ابوالفضل ۶ سالگی
زنگ زدم ب شوهرم اومد دنبالم و رفتیم بیمارستان قلب اکسیژنم و گرفت و نوار از خودم گفت خوبه مشکلی نداره اما چون نفس تنگی داری باید بستری بشی ی آزمایش بدی خدایی نکرده آمبولی نکرده باشی بعد شوهرم گفت ن ولشون کن ویزیت نیس بهتری ب خاطر استرسه ک داری بعد امضا دادیم و اومدیم بیرون من خر دیگه نگران تکوناش نبودم همش نگران خودم بودم ک آمبولی نکرده باشم و چرا نفسم میگیره باید میرفتم بیمارستان خودم ک نرفتم و گفتم هی حالا تکون میخوره و میخوره ک دیدم ن خبر ی نیس ب شوهرم گفتم توروخدا نخواب پاشو بریم بیمارستان تکون نمیخوره میترسم چیزی شده باشه مامانم میگفت ن جاش تنگه بچه نمیتونه تکون بخوره وتازه کلی هم انقباض داشتم و هی شکمم ی طرف جمع میشد من فکر میکردم بچمه خودشو جمع می‌کنه ی طرف خلاصه شوهرم خوابید و من بیدار بودم تا خود صبح هر چی تمرکز میکردم بچه تکون نمی‌خورد شوهرمو بیدار کردم هفت صبح گفتم پاشو توروخدا بریم بیمارستان اگه چیزی شد تقصیر تو رفت ماشین رو بیاره منم حس کردم یکم خیسم رفتم دستشویی دیدم کلی خون آبه ازم داره می‌ره مامانم گفت کیسه ابته ترکیده دیگه سریع رفتیم زایشگاه هر چی نوار قلب میزاشتند صدا نمیومد و من چقدر زجر کشیدم اون لحظه هر چی دکتر بود اومد بالا سرم یکی می‌گفت میزنه یکی می‌گفت ن نبض خودشه و رفتند سونو آوردن تو زایشگاه و دیدن و گفتند بهم قلبش نمیزنه اون لحظه رو یادم نمیره چقدر تو صورتم زدم و ب شوهرم گفتند اونم با پسرم پشت در زایشگاه زجه میزدن خواهرم خودشو رسوند چشماش قلوه خون بود بهم گفت اشکالی نداره مهم خودتی دوباره بچه دار میشی و دکترم اورژانسی بردم اتاق عمل بهم گفتند چیزی نخوردی گفتم ن من میدونستم از دیشب ک امروز زایمان میکنم و هیچی نخوردم و بیهوشم کردن