خانمابچهای شماهم همچنان دست ازسرتون برنمیدارن دخترم کلافم تو همکاراش بایدکنارش باشم ازصب تاشب فقط بایدمن باشم تابازی کنه کلافه شدم دیگ

همه ایناییک گفتم درحالیه ک حتی ی لیوان اب خودشون نمیرن واسه خودشون بیارن هررررچیزیو من بایدبدم دستشون
و بایدبگم من جدیدامشکل گوارش پیداکردم ک بعضی وقتاازدرد دولا میشم چن روز
ازطرفیم سیاتیکم امونمو بریده
دیگ تصمیم گرفتم بابزرگترا صحبت کنم ک اینجوری نمیتونم ادامه بدم 😔
ولی همیشه خداروشکرکردم برای سلامتی خودم وبچهام وعزیزانم ،برای برکتی ک میده ،برای گرمای خونمون ،برای وجودوسلامتی ماشینمون وبرای شیطنت بچهام ک سالمن وشیطونی میکنن
بذار من خسته بشم ارزش داره🙏🥺

عزیزم منم صب ک پامیشم صبونه همه رومیدم ،پسرم میره مدرسه ،همسرم میره سرکارش ، صبونه هاپوم جدا ،صبونه سوگلی هم جدا جداازینک همشون همش درحال نق زدن وایرادگرفتنن مخصوصاپسرم ک هفده سالشه وسن حساس ،خلاصه شروع ب مرتب کردن خونه ترکیده میکنم ک جونم بالامیادتامرتب بشه درهمین حال یه بنددختره درحال بهانه گیریه وچسبیده ب لباسم ک بغلم کن یا.....بعدازون غذاپختن باهمین شرایط ....بعدشم ک میخام بشینم یه چای بنوشم شده اخرشب شهیدشدم دیگ بخدامیاد میچسبه بهم نمیذاره ی چای بخورم ...خیلی وقتا مرگمو ازخداطلب میکنم😥