۷ پاسخ

وای وای دقیقا
من هرروز به این چیزا فکر میکنم. اینکه قبلا میرم والیبال استانی مقام میاوردم.
کلاس زبان میرفتم
دانشگاه میرفتم
از صبح تا عصر سرکار هزار نفرو میدیدم با همکارا میگفتیم میخندیدیم. مورد احترام بودم.
حالا چی
۳ساله جز کون بچه شستن و عذا درست کردن و حمالی هیچکاری نمیکنم
بی هدف داره روزام میگذره و پیر میشم
شما ک یکی داره بزارش مهد برو دنبال هدفت
من دوتاست بچه هام بخوام دوتاشونو بزارم مهد باید کل حقوقمو بدم به مهدکودکشون ک نمی ارزه دیگه چه کاریه خودم بزرگشون میکنم

والا ما همینیم تمام روزا تکراری تو درودیوار خونه پوسیدیم نه جرات میکنیم جایی بریم نه کسی بیاد خونمون من که افسردگی گرفتم از دستش

منم همینم 😔😔

می‌دونی فکر میکنم تمام این حس و احوالت ریشه در دوری کردن همسرت داره...این دوره زمونه خدا لعنتشون کنه از بس گرونیه مردا همش کارن خونه هم باشن حوصله ندارن ... خب خانمها هم تو خونه خسته کار منزل و بچه هستن هر دو نیاز به آرامش و عشق ورزیدن و همسِری و همرازی دارن ولی این روزا تو زندگی گم شده این مورد متاسفانه...

عزیزم اگر شرایط داری انلاین شاپ بزن.کتاب بخون مراقبه کن

وسیله ورزشی بخر تو خونه ورزش کن مطالعه کن حالا تو جامعه نباشی عیب نداره برا خودت تو خونه سرگرمی درست کن

وای منم دارم دق میکنم

سوال های مرتبط

مامان رادمهرورادوین مامان رادمهرورادوین ۳ سالگی