۷ پاسخ

عزیزم از کجا گرفتی

چه خوبه
از کجا گرفتی ؟؟؟؟

ممنون عزیزم

دلسا کلاس موسیقی میره این کتاب رو باهاشون تمرین کرد مربیشون

.......

تصویر

.....

تصویر

........

تصویر

سوال های مرتبط

مامان دخترام♥️🧡 مامان دخترام♥️🧡 ۳ سالگی
مامانهای عزیز من همیشه تجربمو از چیزای مفید که برا دخترم اتفاق نیفته رو اینجا میگم شاید بدردتون بخوره
می‌خوام یه برنامه کودک فوق العاده رو بهتون معرفی کنم
اگه دوست دارین بچتون انگلیسی یاد بگیره که ورژن انگلیسیش وگرنه فارسیش
برنامه کودک پاپا پیگ
برای من بزرگترین درس فرزندپروریه
همه قسمت‌هاش رو دانلود کنین
حتی متوجه میشین چه مهارتهایی باید به بچه هاتون آموزش بدین
این برنامه کودک خیلی نکته تو دلش داره
روابط زن و شوهری، نقش پدربزرگ و مادربزرگ، دوستان، خواهر و برادری، معلم و ...
به عنوان یه سریال آموزنده خودتون هم ببینید حتما
از وقتی دخترم این برنامه رو میبینه، خجالتش کمتر شده، دنبال دوست پیدا کردنه و می‌تونه با بقیه بازی کنه
البته که دختر من حدود ۴ ماهه که هر روز چند قسمت رو میبینه و یه جورایی ملکه ذهنش شده
مثلا یه قسمت داره که بچه ها با والدین میرن کتابخونه، پس من فهمیدم باید رزا رو ببرم کتابخونه، و رزا هم ناخودآگاه یه ذهنیت از کتابخونه داشت مثلا میدونست نباید اونجا سرو صدا کنه و اون کتابها برای اون نیستن و ...
یه الگو شده این برنامه برای من
حتما ببینیدش
خیلی بهتر از برنامه کودک هایی مثل ماشا و میشا، باب اسفنجی و ... هستن
روی دیدن برنامه های بچه ها حساس باشید چون کامل الگو برداری میکنن
یه مدت دختر من نیکا رو میدید یا ماشا رو
دقیقا همونا شده بود
مامان asemon مامان asemon ۴ سالگی
اینارو برای تو مینویسم مرد کوچک من.
دخترِ من، همیشه دختر منه. کل عمرش میتونه تو بغل من جا بشه. کل عمرش میتونه تو بغلم گریه کنه. قد هزااار سال میتونه بچه‌ی من بمونه.
اما تو پسرک من....
روز ها با تو خیلی سریعتر میگذره. من تورو محکم تر بغل میکنم و بیشتر تماشا. چون دلبرکم، روزای ما با هم زیادی محدوده.
شاید چند سال دیگه،وقتی میام جلوی مدرسه‌ت و اسمت رو بلند صدا میکنم بگی مامان ، جلو بچه ها نیا دنبالم. من دیگه بزرگ شدم.
شاید اونوقتی که یه نوجوون بی کله‌ی حرص درار شدی، دیگه نتونم با عشق بهت زول بزنم. شاید بهم اخم کنی و بگی مامان چرا همش زوم کردی رو من؟
شاید وقتی مرد شدی و سرت گرم کارای خودته، نتونم هرروز صدای قشنگت رو بشنوم چون بیکار که نیستی، کار داری، غرور داری،دغدغه داری.
شاید یه روزی نتونم بشینم یه دل سیییر باهات حرف بزنم چون ممکنه متهم بشم به مادر شوهری که سرش تو زندگی عروسه.
شاید یه روزی برسه که نتونم سیییر بغلت کنم جگر گوشه، چون دیگه تو بغلم جا نمیشی.