۷ پاسخ

بچه س عروسک ک نیست منم نمیدم بذار هرچقد میخوان پشت سرم حرف بزنن

کار خوبی می کنی نزار من دو روز بستری بودم همراهی های زائو یه جوری بد بچه رو از جاش بلند می کردند من اعصابم خورد میشد بچه کله اش یه طرف خودش مچاله براش مخصوصا موقعی می خواستن پوشک عوض کنن این لنگای بچه طفلک می بردن بالا

من رفتم‌قنداق سوئیسی گرفتم از الان به شوهرم و مامانم اینا میگم بچه بدنیا اومد هیشکی حق نداره همینجوری بغلش کنه فقط با این بلندش کنن بوسشم نکنن😐تازه گفتم مراقب باشن بقیه هم اومدن ببیننش حواسشون به این قضیه باشه🫠والا کسی دلش به حال بچه ما نمیسوزه!

من دوتا قبلی رو هم بغل کسی نمی‌دادم ک شوهرم میگفت بقیه ناراحت میشن این یکی'رو هم همین کار میکنم

میترسم بزنن زمین بچمو

ب نفعته ک ندی ..بچه منو تا ۵ ماهگی همش مواظبش بودم ک کسی بوسش نکنه زیاد بغلش نکنه از ۵ ماهگی یکم شل گرفتم بچه ویروس گرفت ۶ روز بیمارستان بستری بود ..من داشتم دق میکردم

نه عقده ای بازی درمیارم نه هم اجازه میدم بچه اذیت بشه یکم همه ببینن و باهاش بازی کنن بعدش تمام خوب اطرافیانم دوست دارن ببینن دیگه

نه نمیزارم دست کسی خودم میدونم چقد تلاش کردم برای داشتنش

سوال های مرتبط

مامان دنیز خانم🥹❤️🎀 مامان دنیز خانم🥹❤️🎀 هفته بیست‌ودوم بارداری
سلام خانما ما چند هفته پیش با یکی از دوستای شوهرم رفتیم بیرون ادمای بدی نیست ولی درمورد بچه داریشون واقعا متاسفم خدا بچه رو ب کی میده
ما رفتیم بیرون دوتا پسر داره یکی ۵ ساله یکی۲سال نیم بچه بزرگه خیلی پر جنب و جوش بود همش دلش میخواست بازی کنه ولی باباش و مامانش نمیزاشتن هی این بچه رو میزدن اون کوچیکه خیلی اروم بود یع گوشه بازی میکرد هیچی نمیگفت باز چون این یکی و میزدش اونم میزد وای نگم ک شوهرم یه دعوایی راه انداخت چرا میزنی اینا کوچیکن گناه دارن هیچی دیگه نزدن یه نیم ساعتی پسر بزرگه رفت تو شن بازی کنه مادرش چنان زدتش یه ساک بزرگ لباس اورده بود براش من بهش گفتم ک عزیزم ببین منم چند وقت دیگه دخترم دنیا میاد بازی برای روح بچه خوبه بزار بازی کنه بعد لباسشو عوض کن نزن بچه رو میگه دیوونم کردن ب خدا من بودم میزاشتم خودشو از سر تا پا تو خاک فرو کنه بعد لباسشو عوض میکردم ما خواستیم اون بچه بیاد تو این زندگی نباید انقد اذیتشون کنیم گناه دارن دلم براشون سوخت🥺