۵ پاسخ

ولی من معتقدم ک سخت ترین دوره زندگیم نوزادی آراز بود. تا سه ماهگیش خیلیییی سختی کشیدیم

والا تو نوزادیش همش گریه میکرد اصلا خاب نداشت الان اگه شلوغم کنه باز بهتره

من امروز فهمیدم تو بیمارستان بودن باهاش سختره خدا نصیب هیچ بچه ای نکنه

عزیزم بچه هاکه بزرگ میشن وقد میکشن مشکلات وسختی ها هم بزرگ میشن آخری وجود نداره ازمسیر لذت ببر فقط میخواییم بچه هامون بزرگ بشن خودمون کارهای نکرده رو انجام بدیم فلان کاربکنیم دیگه عمرمون رفته مهم این چالشهای این مسیره

بارداری بااینکه دردمعده داشتم و پاهام‌نمیتونسم شبابخوابم بازمیگیرم بارداری خوب بود‌ نوزادی واقعااا افتضاح سخت بود تا۴ ماه شبا تا اذان بیداریودیم حداقل بیداری بدون گریه مهم نیس کولیک با گریه هیچ رقمه اوک‌نبود😢

سوال های مرتبط