بچه داری خیلی سخت خیلی خیلی بعضی اوقات از خستگی زیاد میشینم گریه میکنم خیلی فشار روم میادون دست تنها هستم خیلی از کارهای که قبلا میتونستم انجام بدم دیگه نمیتونم مثلا قبلا تا دو شب بیرون بودم خوش گذرونی میکردم از وقتی رادمهر به دنیا اومده ساعت هشت شب خوابیده و تمام مهمونی تمام مسافرت هرچی که فکر کنی گذاشتم کنار فقط بخاطر آرامش پسرم یا صبح زود بیدار میشم با اینکه فوق العاده دلم میخاد لااقل تا ساعت هشت بخوابم اما یکسال و نیم که این فقط یه آرزو شده برام ولی خب وقتی بهم میگه مامان یا میاد بوسم میکنه برام میخنده دست میزنه حرف میزنه میگم این همه سختی خیلی ارزشش داره تمام خستگی های ادم تو یه لحظه ناپدید میشه واقعا فرزند خیلی برای مادر عزیز تنها موجودی که حاضری براش جونت هم بدی

واقعا بچه داری سخت‌ترین کاره که متاسفانه به چشم هیچکی نمیاد
خدا حفظش کنه گل پسرت رو
همین یکدونه رو داری عزیزم؟

ومنی که دیگه به بچه دوم فکرم نمیکنم🫠🫠🫠🫠🫠

بله عزیزم همه اینطور هستیم و منی که دوقلو دست تنها بزرگ میکنم چه فشاری رو منه پس

موافقم خیلی سخته.من هروقت مهمون دارم پسرم شبش دیرترین حالت ممکن میخابه منم فرداش کاردارم میگم خب تاظهرمیخابه اما اول صبح بیدارمیشه همش میگه بغلم کن گریه میکنه