۴ پاسخ

عزیزم طبیعیه دختر منم کلاس نینجا میره چندجلسه اول هرکاری که خودش دوست داشت انجام میداد بیشتر بچه هارو نگاه میکرد مربیش گفت محیط براش جدید اشکالی نداره،منم فقط کنارش بودم چیزی نمیگفتم که بخوام اجبارش کنم کم کم خودش اومد به انجام دادن

اخه این بچه خیلی کوچیکه طبیعیه که حواسش به اطراف باشه خیلی بنظرم داری زندگیو برای خودتو بچت زهر میکنی
دختر منم جایی میریم همش حواسش به ادمای اطرافشه اتفاقا از دقت و هوششه

خیلی داری حساسیت به خرج میدی
اینجوری هم خودت خسته میشی هم دخترت
قرار نیست همه ی بچه ها کامل باشن،بالخره هرکدوم یه نقصی دارن دیگه

اینهمه خودتون رو ادیت نکنید در حد معمول آموزش ها رو بچه بده ولی دیگه حس بد رو به خودت و دخترت منتقل نکن

مربیش میگ باید هفته ای سه جلسه بیاریش ک شما بخاطر ویروس ۱جلسش کردی فعلا دو جلسه ای بیا مشکلش حل میشه منم از ویروس و اینچیزا میترسم هم برا اینجور مشکلات دخترم نمیدونم چاره کار چیه ‌‌‌.🤦‍♀️

سوال های مرتبط

مامان نگار مامان نگار ۲ سالگی
سلام مامانا.
چه جوری تروما بعد از آزمایش گرفتن و اون ترس رو از بین میبرین؟
نگار فوق العاده بد رگه، کلا هم یکبار ۹ ماهگی آزمایش داده بودیم براش، ک پنج شیش ساعت ب خاطر تب بستری بود. بعد اون اصلا فرصت نشده بود ببرم تا امروز! حتی گروه خونی نگار رو ما نمیدونیم!!!
قبلش تو خونه کلی بهش توضیح دادم تمرین کردیم. اونجا هم اولش رو تخت خوابید اوکی بود خانمه هم مهربون بود اما خب دردش اومد و اینکه چون بد رگه، یکم ازش خون گرفت، ولی دیگه نیومد و مجبور شد از این یکی دستش هم بگیره، دوتا همکار آزمایشگاه، دو نفر من و مادرشوهرم به زور نگهش داشتیم انقد ک زور داشت، تا بتونه بگیره، کلی قربون صدقه اش رفتم. اما از صبح اعصابم خرابه. همش میگفت اذیتم نکنید، بذارید برم، مامان بغلم کن. احساس میکنم اون امنیت اش رو نسبت بهم از دست داد چون دلش می‌خواست من کمکش کنم. بعدش کلی صحبت کردم باهاش، خانمه بهش بادکنک داد، قبلش پرسیده بودم جایزه چی بدم بهت، با خودم براده بودم و همونجا دادم بهش. مادرشوهرم هم براش جوراب و شلوار خرید. اما آنقدری ک ترسیده بود، حتی نمیذاشت آستین لباسش رو بدیم بالا تا دستاشو بشوریم. باز بغل خودم اجازه داد. نمیذاشت چسب رو باز کنم از دستش. خلاصه روز خوبی نبود برامون.
نمیدونم چیکار کنم از اون حال و هوا بیاد بیرون😩