چشوهر حساسی داری بچس دیگه توام مادری یوقت از خستگی چشمات میره نمیفهمی چی میشه بهش بگو نوکر بوت که نیستم که اتفاقی که افتاده خداروشکر چیزیش نشده اگرم اعتماد نداری ازاین ب بعد نرو سرکار بشین بچه داری کن بچه تا زمین نخوره بزرگ نمیشه که
وقتی شوهرم وقتی اینجوری میگه بهش میگم من نوکر تو و بچه هات نیستم خیلی مردی خودتو نگهش میداشتی 😂😂😂 دهنش بسته میشه
ای بابا بچه داری همینه دیگه خودتونو سرزنش نکنین اتفاقه بیشتر مراقب باشین تو این سن تخت اصلا مناسب بچه ها نیست
آخ که شوهر منم همینه🫤
من چی بگم خودم چند شب پیش، از تخت افتادم پایین اونم مستقیم رو دخترم سقوط کردم😂😂😂شوهرم کلی حرف بارم کرد گفت نرسیدم پات رو بگیرم تندی افتادی روش
بگو باشه توخوبی😒ایش
عزیزممم بچس تا نیوفته بزرگ نمیشه بگو خیلی ناراحتی نگهش دار ک نیوفته منم همسرم گاهی چرت پرت میگه میگم ناراحتی بشین نگهدار
ولش بابا سخت نگیر
ببین عزیزم اتفاقه پیش میاد خودت رو عداب نده
اینا همش تجربس
ولی در مورد این حساسیت ها با هم حرف بزنید تا با هم همدل بشید
اویی دختر پسر من که یه ماه از پسرت شما کوچیک تره همین دوشب پیش افتاد زمین تموم دهنش خونی شد فقط شوهرم بهم گفت بهت گفتم برو داره یه کاری میکنه منم گفتم بخدا نفهمیدم که میرع رو تشک و خودشو میندازه زمین بعدشم دیگه هیچی نگفت بنده خدا
شوهره منم اینطوریه😵💫کاره هروزمون دعواس سره بچه
اوه مامان مهسا اینقده از این حرفا شنیدیم که پوست کلفت شدیم
دیگه این حرفا برام ارزش نداره اینقده گفته که خودشم خسته شده
پس خودتو ناراحت کن
دختر منم چند شب پیش افتاد پایین از تخت با سر خوب شد اتفاقه دیگ
از همون شب داریم توی پذیرایی میخوابیم🥲
شوهر منم حساسه تا سرکاره راحتم از وقتی میاد خونه چی میدی بخوره بچه چیکار کنه لباسش چی باشه به همش دخالت میکنه پدرمو درآورده یبار دخترم مریض شده بود تو بیمارستان اونقد غر زد ابرومو برد مردا همینن کلا
روحیمو حس و حال زندگیمو کلا گم کردم فقط دارم زندگی میکنم فقط
شوهر تو دقیقاً عین شوهر منه دیوونم کرده 🤦🤦🤦🤦
شوهر منم حساسه ولی دیگ به من چیزی نمیگه یه بار یک ماهش بود میخاستم از زمین برش دارم داخل اغوشی بود اغوشی خم شد پسرم افتاد خونه مامانم بودم با گریه زنگ زدم شوهرم که بیا نویان افتاده فوری خودشو رسوند بردیم بیمارستان تو راه هی میگفت گریه نکن ناراحت نباشه اتفاقه دیگ از عمد نکردی که هی میگفت اول تو مهمی بعد نویان خودتو از بین نبر پسرمونم خداروشکر چیزیش نشده نگران نباش! والا به شوهرت بگو اگ تو پرشی من مادرشم و حتما بیشتر از توی پدر دوسش دارم کم بهم فشار بیار خودم به اندازه کافی نگرانم
خب راست میگه شوهرت باید حواست میبود دیگ
شوهر منم همینه اصلا احتیاط نمیکنه
من بالشت و پتو میزارم اون بیخیال
هروقت دستشه بچه یچیزیش میشه
بچه خیلی مراقبت میخواد خیلی ...
ببین این چیزا ک خیلی پیش میاد قطعا واسه باباشم پیش میاد
امروزم اومد خونه بچه را بده دستش بگو الان ک خونه ای ازش نگه داری کن ببینم چقد بلدی و اگ حتی بچه یکمم خورد رو زمین هی بزن تو سرش ولش نکن هر ثانیه به روش بیار تا ساکت بشه
وا همسرت فک میکنه فقط بچه اونه ک اینطور باهات رفتار میکنه
هیچکس دلسوز تر از مادر نیس
بگو اونوقت ک تو شکم من بود از تمام انرژی و ویتامین های بدن من تغذیه میکرد تا قلب و ریه و بقیه جاهاش تشکیل بشه تو چیکار میکردی ک الان شدی دایه مهربان تر از مادر
وعع متنفرم از این مردا
یبار مامانم امادش کرد بعد سنگین شده بود افتاد زودم ساکت شد هی میگفت مامانت انداخت فرداش رفتم خونه مادرشوهرم بچرو سپردم لباسم بزارم کمد از روتخت افتاد همسرم گفت باز انداختی منم گفتم مادرت انداخت 🙄🙄🙄
من به جا تو به شوهرت فحش دادم بگو خیلی نگرانی بشین تو خونه بچه بزرگ کن من میرم سرکار بچه اس خو میوفته مریض میشه
بخیر گذشته خب دیگه رو تخت نذارین بچه رو
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.