۱۱ پاسخ

من گفتم عفونته پستمو نخونده بودی ؟

فقط باید بری دکتر

ایشالا زودتر خوب بشی عزیزم عفونت قارچی خیلی بده پدرمنو درآورده انقددکتررفتم

ان شاالله با همون پماد خوب بشی عزیزم

شاید جوش زیر پوستی

ای جانم ان شالله خیره

سلام عفونت شدید کردی
ژل الوئورا بزن عالیه

من تا حالا ندیدم از عفونت باد کنه ،سوزش و خارش و ترشح فقط دیدم

ای بابا انشاءالله خدا کمکت کنه بسلامتی زایمان کنی چقد سخته بخدا

عیب ندارع انشاالله خوب میشی گلم🥰

واریس نداره؟

سوال های مرتبط

مامان دخترم نورا🇦🇫 مامان دخترم نورا🇦🇫 ۲ ماهگی
سلام خانم ها من نمیدونم عفونت قارچی بود دمبل بود امروز اینقد درد میکرد تموم روز گریه کردم داد بیداد کردم دعا خواندم
شوهرمم سرکار بود تنها بودم خیلی گریه کردم گفتم جونمو بگیر دگه تحمل ندارم نمیشد بشینم راه برم دستشویی میرفتم به سختی با گریه
ساعت ۱۰ شب بود شوهرم از سر کار اومد من به پهلو خوابیده بودم تلویزیون نگاه میکردم
یهوی از بدنم آب اومد به شوهرم گفتم بخیز از بدنم آب میاد دستمال بیار این آب زیاد شد شکل خون اومد اینقد زیاد اومد پتو مبل همه چیز خراب شد نمیتونم از جام بلند بشم خیلی میومد خیلی هم بو میداد من ترسیدم داد بیداد کردم گریه کردم گفتم خون ریزی دارم کیسه ابم پاره شد چیکار کنم یه پارچه بزرگ شوهرم بهم داد محکم گرفتم تو واژنم رفتم حموم پارچه با خون یکی شد دو تا نواز بهداشتی گذاشتم شورت پوشیدم رفتم بیمارستان ماما اومد نوار قلب بچه رو گرفت بچه خوبه تکون میخوره قلبش هم خوب بود ماما گفت بچه مشکل نداره خودمو نگاه کرد گفت خون با چرک قاطیه گفت بخاطر عفونت قارچیه این لب واژنم که باد کرده بود تموم روز درد میکرد اینم دردش خوب شد سریع باد ورمش خوب شد ماما نوار بهداشتی شورت منو در آورده دگه شورت نوار بهداشتی آورد بهم زد اینقد بو میدادم گفت معاینه میکنم دو سانت باز شدیم نه کمرم درد میکنه نه شکمم فشار خونم یکم بالاست
با داکتر گفتم میرم خونه حموم میکنم مبل پتو همه جا کثیف شده بو میده گفت باشه برو فردا ساعت ۱۱ بیا
الان اومدم خونه حموم کردم مبل پتو اینارو تمیز کردم پتو اینارو گذاشتم لباسشویی
کمرم درد میکنه الان
ولی من نفهمیدم این چه بود که اومد خانم ها
مامان رستم دستان مامان رستم دستان ۱ ماهگی
تجربه فرزند اوری ۴۰ هفته....
دیشب ساعت ۸ بخاطر درد اومدم بیمارستان ک گفتن دردت کمه و دهانه رحم باز نشده ....
گفتن دوروز دیگه بیا برای بستری ،خلاصه رفتم خونه تا صبح خوابم نبرد از درد معده ...
از ساعت ۳ زیر دلم درد گرفته بود تا ۷ صبح ک شک داشتم برم بیمارستان
بعد زنگ زدیم ب ماما بیمارستان و شرایط گفتیم ،گفت بیاید الان
تا بیمارستان هم ترافیک بود هم راه زیاد و من درد داشتم و با نفس کشیدن کنترلش میکردم...
رسیدم بیمارستان ،ماما گفت ،دیشب اومدی و چیزی نبوده حالا بیا معاینه کنم ...
و دردمم زیاد بود ،خلاصه معاینه کرد گفت ۵ سانت
برو اتاق زایمان ...۸ صبح رسیده بودم بیمارستان و با ورزش و معاینه فول شدم اما بچه پایین نمیامد و ماما دست کرده بود داخل ک زور بدم
خلاصه امپول فشار هم زدن و اون زور دادن ها جونم گرفت از شدت درد
اما سر بچه اومد و خانم رحیمی شاهکار و بسیااااار با تجربه و ماهر
هرچی پول میگیره نوش جونش باشه منکه ازش راضی ام خدا هم ازش راضی باشه...
.
ب وقت ۱۵ دی ،۳ رجب